رمان عشق حقیقی پارت ۵
بله یه گردنبند قلبی قرمز بود که اگه تو ژاپن بی تو روز تولدت بهت کادو بده یعنی عاشقته.
لوسی یهو جلوی درکمد بیهوش شد و ساکورا رفت تا ببینه که لوسی کجا موند؟
دید که لوسی جلوی درکمد بیهوش افتاده.
زود اونو برد تو اتاق بهداشت.
سی دقیقه بعد لوسی به هوش اومد و گفت: ای وای من کجام من الان باید تو کلاس باشم . چی شده ساکورا؟
ساکورا: اومدم دنبالت جنابعالی جلوی کمد بیهوش شده بودی و این گردنبند هم دستت بود. راستشو بگو اینو کی بهت داده؟
لوسی: اون بده من.
ساکورا:تا نگی اینو کی بهت داده نمیدمش.
لوسی: باشه. اینو کیو سان بهم داده.
ساکورا:آها پس از شوک بیهوش شده بودی! ای کلک.
کیو هم جاتو کنار خودش نگه داشته. پاشو بیا دیگه امروز آزمون داریم. یادت نرفته که بخونی؟
لوسی:نه بابا خوندم.
بعدش رفتن کلاس و لوسی نشست کنار کیو.
تا نشست کنارش قرمز شد.
کیو:حالت خوبه سوما سان؟
شنیدم جلوی کمدت بیهوش شده بودی.
لوسی:آره خوبم . ممنونم.
کیو هم قرمز شد .
یهو تاکی اومد و گفت: شما دوتا خوب قرمز شدینا شبیه سس گوجه فرنگی شدین.
لوسی و کیو هردو باهم : نه بابا چیزی نشده.
تو زنگ استراحت وقتی لوسی داشت ناهارشو میخورد کیو با دست راستش به دیوار چسبید و گفت:I love you
یعنی دوستت دارم.
بعدش لوسی هم گفت: me too.
یعنی منم همینطور.
بعد کیو به لوسی نزدیک شد تا ببوستش و چون لوسی اولین بوسه اش بود هیجان داشت و یکم خجالت زده شده بود.
بعد هردو چشماشون رو بستن و قرمز شدن و همو بوسیدن.
بعد آنیا(همونی که لوسی ازش بدش میاد)دید و چون آنیا رو کیو کراش داشت و وقتی بوسه اونا رو دید از شدت عصبانیت قرمز شد و کل قمقمش که آب بود رو خورد و انگار که از سرش بخار بیرون میومد بیرون.
بعد زنگ تفریح که رفتن کلاس لوسی رو شونه کیو خوابش برد. لوسی انقده که کیوت خوابیده بود کیو نتونست بیدارش کنه.
بعدش تاکی که عاشق آنیا شده بود با یه گل رز رفت پیشش و گفت : عاشقتم.
آنیا:متاسفم ولی من یکی دیگه رو دوست دارم.
تاکی ناامید برگشت به کلاس.
.........تامام........
باییییی
لوسی یهو جلوی درکمد بیهوش شد و ساکورا رفت تا ببینه که لوسی کجا موند؟
دید که لوسی جلوی درکمد بیهوش افتاده.
زود اونو برد تو اتاق بهداشت.
سی دقیقه بعد لوسی به هوش اومد و گفت: ای وای من کجام من الان باید تو کلاس باشم . چی شده ساکورا؟
ساکورا: اومدم دنبالت جنابعالی جلوی کمد بیهوش شده بودی و این گردنبند هم دستت بود. راستشو بگو اینو کی بهت داده؟
لوسی: اون بده من.
ساکورا:تا نگی اینو کی بهت داده نمیدمش.
لوسی: باشه. اینو کیو سان بهم داده.
ساکورا:آها پس از شوک بیهوش شده بودی! ای کلک.
کیو هم جاتو کنار خودش نگه داشته. پاشو بیا دیگه امروز آزمون داریم. یادت نرفته که بخونی؟
لوسی:نه بابا خوندم.
بعدش رفتن کلاس و لوسی نشست کنار کیو.
تا نشست کنارش قرمز شد.
کیو:حالت خوبه سوما سان؟
شنیدم جلوی کمدت بیهوش شده بودی.
لوسی:آره خوبم . ممنونم.
کیو هم قرمز شد .
یهو تاکی اومد و گفت: شما دوتا خوب قرمز شدینا شبیه سس گوجه فرنگی شدین.
لوسی و کیو هردو باهم : نه بابا چیزی نشده.
تو زنگ استراحت وقتی لوسی داشت ناهارشو میخورد کیو با دست راستش به دیوار چسبید و گفت:I love you
یعنی دوستت دارم.
بعدش لوسی هم گفت: me too.
یعنی منم همینطور.
بعد کیو به لوسی نزدیک شد تا ببوستش و چون لوسی اولین بوسه اش بود هیجان داشت و یکم خجالت زده شده بود.
بعد هردو چشماشون رو بستن و قرمز شدن و همو بوسیدن.
بعد آنیا(همونی که لوسی ازش بدش میاد)دید و چون آنیا رو کیو کراش داشت و وقتی بوسه اونا رو دید از شدت عصبانیت قرمز شد و کل قمقمش که آب بود رو خورد و انگار که از سرش بخار بیرون میومد بیرون.
بعد زنگ تفریح که رفتن کلاس لوسی رو شونه کیو خوابش برد. لوسی انقده که کیوت خوابیده بود کیو نتونست بیدارش کنه.
بعدش تاکی که عاشق آنیا شده بود با یه گل رز رفت پیشش و گفت : عاشقتم.
آنیا:متاسفم ولی من یکی دیگه رو دوست دارم.
تاکی ناامید برگشت به کلاس.
.........تامام........
باییییی
۱.۶k
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.