گناهکار
ارسلان، شاید واسه بچه اینجوری شدی،
دیانا، چپ چپ نگاش کردم، که نگاهشو ازم دزدید،
متین، نیکا خانوم کارات دیر نشه،
نیکا، ارع، برم دیگه
ارسلان، منم باید برم شرکت ببینم چه خبره،
دیانا، چشامو رو هم گذاشتم، تا خوابم ببره الکی تا ارسلان، و متین، نیکا برن،
نیکا، بریم پایین
متین، برو،
ارسلان، کتمو برداشتم به سمت در فرار کردم، که باز برگشتم،
دیانا، دیدم ارسلان، برگشت، و اومدم بالای سرم
ارسلان، یه بوص از گلوش کردم، سرمو تا پنج ثانیه، لابه لای گردنش، و بوی عطرش و لو کردم،
دیانا، خودمو زده بودم به خواب، هیچ چیزی نگفتم،
ارسلان، بای بای، موشی، سرمو برداشتم، و، و به سمت در رفتم،
متین، ارسلان، زودددد، دیر شد،
نیکا، گرمهههههه،
متین، لخت شو!
نیکا، بد بد نگاش کردم، خاک تو سرت،
ارسلان، بریم، دیگه نیکا شما رو جای پاساژ پیاده کنم،
نیکا، واع، خب پس چرا متین، بیاد
ارسلان، حروم زاده زیادن، بزا مواظب باشه،
نیکا، به متین نگاه کردم که با به نگاه قاطع کننده، بهم نگاه کرد،
متین، نگهبانتم،
نیک، وی وی وی ترسیدم،
ارسلان، متین، مواظبش باش، الان بریم تا دیر نشده،
متین، چشم،
دیانا، بعد از اینکه، رفتن بلند شدم و اهنگ گذاشتم و شروع کردم به رقصیدن،
عصمت، یا امازاده ناشناس، چرا اینجوری میکنی دخترم
دیانا، بابا خالع من با این چیزا حالم بد نمیشه، الااااااانممممممم خ. ب خودمم، هوووو،
عصمت، سری تکون دادم به نشانه تعجب باشه،
ارسلان، رفتم تو شرکت به کارای عقب م نده رسیدم، که خانوم رسولی اومد
سلام اقا
بگو کارتو،
اقا شایان اینجاست،
ارسلان، کیییی
اقا، شایان،
بگو بیاد
رفتن منتظر شما موندن ولی نیومدین،
ارسلان، چه بهترر، برو
چشم،
متین، کنار پاساژ منتظر، نیکا، بودم که با به پلاستیک، وسایل، اومد بیرون،
نیکا، بگیر،
متین، اوهههه، چه خبرهه،
نیکا، یه چیزی مونده
متین، میرم ماشین دیگه ارسلان بیارم از پارکینگ،
نیکا، باشه، زود بیا،
متین، تند تند رفتم و ماشین برداشتم، و اومدم، صدای اهنگ کل خونه رو پر کرده بود بی توجه به سمت در رفتم و رفتم همون جایی که نیکا، بود،
نیکا، الو
متین، ببین هنوز اونجایی،
نیکا، نه یکم اومدم پایین تر
متین، من جای هومن پاساژ قبلی نگه میدارم چرا با اون همه وسایل رفتی پایین،
نیکا، اها دیدمت خب گفتم بگردم، مغازه های دیگه رو، بیا پایین اینارو بزار تو ماشین،
متین، وسایل ها رو ازش گرفتم و گذاشتم تو ماشین.
نیکا، پیدا نکردم،
متین، چیو،
نیکا، لباس خواب،
متین جانم، خوب بگرد پیدا کن
نیکا، سوتین و شرتم که مورد علاقم باشه، پیدا نکردم
متین، 😳😳😐اینارو چرا به من میگی،
نیکا، هیچی منتظر بمون، رفتم، و تو بوتیک های دیگه دنبال ش گشتم که،
دیانا، چپ چپ نگاش کردم، که نگاهشو ازم دزدید،
متین، نیکا خانوم کارات دیر نشه،
نیکا، ارع، برم دیگه
ارسلان، منم باید برم شرکت ببینم چه خبره،
دیانا، چشامو رو هم گذاشتم، تا خوابم ببره الکی تا ارسلان، و متین، نیکا برن،
نیکا، بریم پایین
متین، برو،
ارسلان، کتمو برداشتم به سمت در فرار کردم، که باز برگشتم،
دیانا، دیدم ارسلان، برگشت، و اومدم بالای سرم
ارسلان، یه بوص از گلوش کردم، سرمو تا پنج ثانیه، لابه لای گردنش، و بوی عطرش و لو کردم،
دیانا، خودمو زده بودم به خواب، هیچ چیزی نگفتم،
ارسلان، بای بای، موشی، سرمو برداشتم، و، و به سمت در رفتم،
متین، ارسلان، زودددد، دیر شد،
نیکا، گرمهههههه،
متین، لخت شو!
نیکا، بد بد نگاش کردم، خاک تو سرت،
ارسلان، بریم، دیگه نیکا شما رو جای پاساژ پیاده کنم،
نیکا، واع، خب پس چرا متین، بیاد
ارسلان، حروم زاده زیادن، بزا مواظب باشه،
نیکا، به متین نگاه کردم که با به نگاه قاطع کننده، بهم نگاه کرد،
متین، نگهبانتم،
نیک، وی وی وی ترسیدم،
ارسلان، متین، مواظبش باش، الان بریم تا دیر نشده،
متین، چشم،
دیانا، بعد از اینکه، رفتن بلند شدم و اهنگ گذاشتم و شروع کردم به رقصیدن،
عصمت، یا امازاده ناشناس، چرا اینجوری میکنی دخترم
دیانا، بابا خالع من با این چیزا حالم بد نمیشه، الااااااانممممممم خ. ب خودمم، هوووو،
عصمت، سری تکون دادم به نشانه تعجب باشه،
ارسلان، رفتم تو شرکت به کارای عقب م نده رسیدم، که خانوم رسولی اومد
سلام اقا
بگو کارتو،
اقا شایان اینجاست،
ارسلان، کیییی
اقا، شایان،
بگو بیاد
رفتن منتظر شما موندن ولی نیومدین،
ارسلان، چه بهترر، برو
چشم،
متین، کنار پاساژ منتظر، نیکا، بودم که با به پلاستیک، وسایل، اومد بیرون،
نیکا، بگیر،
متین، اوهههه، چه خبرهه،
نیکا، یه چیزی مونده
متین، میرم ماشین دیگه ارسلان بیارم از پارکینگ،
نیکا، باشه، زود بیا،
متین، تند تند رفتم و ماشین برداشتم، و اومدم، صدای اهنگ کل خونه رو پر کرده بود بی توجه به سمت در رفتم و رفتم همون جایی که نیکا، بود،
نیکا، الو
متین، ببین هنوز اونجایی،
نیکا، نه یکم اومدم پایین تر
متین، من جای هومن پاساژ قبلی نگه میدارم چرا با اون همه وسایل رفتی پایین،
نیکا، اها دیدمت خب گفتم بگردم، مغازه های دیگه رو، بیا پایین اینارو بزار تو ماشین،
متین، وسایل ها رو ازش گرفتم و گذاشتم تو ماشین.
نیکا، پیدا نکردم،
متین، چیو،
نیکا، لباس خواب،
متین جانم، خوب بگرد پیدا کن
نیکا، سوتین و شرتم که مورد علاقم باشه، پیدا نکردم
متین، 😳😳😐اینارو چرا به من میگی،
نیکا، هیچی منتظر بمون، رفتم، و تو بوتیک های دیگه دنبال ش گشتم که،
۸۲.۱k
۰۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۰۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.