من عاشق دشمنم شدن(پارت ۹)
فردا صبح:
ا/ت ویو:صبح شده بود رفتم سرویس و کارای مربوطه رو انجام دادم اومدم بیرون پرده رو کنار کشیدم نور خورشید به خونه می تابید پنجره رو هم باز کردم صبحونه رو اماده کردم خوردم و یه شلوار بگ با یه پیراهن پوشیدم و زدم بیرون امروز تا ساعت ۸ وقتم آزاد بود بعد ۸ هم تولد رییس بود اول رفتم شهر بازی واسه خودم یه آیس کافی گرفتم و سوار چرخ و فلک شدم و...(زمان میگذره به هر نحوی)
ساعت ۷:
ا/ت ویو:کلی خوش گذروندم با خودم
به ساعت مچیم نگاهی کردم که دیدم ساعت ۷ سریع سوار ماشینم شدم و اومدم خونه یه لباس زیبایی پوشیدم با یه ارایش لایت کردم و رفتم له سمت جایگاه همه دوستام اونجا بود راستی یادم رفت یه ساعت خوشگل و ایرپاد خریدم از نظر خودم که کادو م گاد بود
خلاصه دیگه کادو هارو دادیم و کلی خوش گذرونیدم بعد ۴ ساعت به خونه برگشتم و لباس خوابم رو پوشیدم ارایشم رو پاک کردم و سریع کپیدم
ا/ت ویو:صبح شده بود رفتم سرویس و کارای مربوطه رو انجام دادم اومدم بیرون پرده رو کنار کشیدم نور خورشید به خونه می تابید پنجره رو هم باز کردم صبحونه رو اماده کردم خوردم و یه شلوار بگ با یه پیراهن پوشیدم و زدم بیرون امروز تا ساعت ۸ وقتم آزاد بود بعد ۸ هم تولد رییس بود اول رفتم شهر بازی واسه خودم یه آیس کافی گرفتم و سوار چرخ و فلک شدم و...(زمان میگذره به هر نحوی)
ساعت ۷:
ا/ت ویو:کلی خوش گذروندم با خودم
به ساعت مچیم نگاهی کردم که دیدم ساعت ۷ سریع سوار ماشینم شدم و اومدم خونه یه لباس زیبایی پوشیدم با یه ارایش لایت کردم و رفتم له سمت جایگاه همه دوستام اونجا بود راستی یادم رفت یه ساعت خوشگل و ایرپاد خریدم از نظر خودم که کادو م گاد بود
خلاصه دیگه کادو هارو دادیم و کلی خوش گذرونیدم بعد ۴ ساعت به خونه برگشتم و لباس خوابم رو پوشیدم ارایشم رو پاک کردم و سریع کپیدم
۹.۸k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.