پارت 22
پارت 22
کوک ویو: لیا رو رسوندم و به سمت عمارت خودم رفتم
ات:کوک اینجا که راه عمارت من نی
کوک: چون نمیریم عمارت تو
ات:چرا
کوک:تو نیاز به مراقبت داری و بابات هم که نیست اگه عمارت من بمونی اینجوری خیالم راحت میشه که جات امنه
ات:ب... ا.. شه
کوک:افرین
ات ویو:نمیدونم چرا کوک نگرانمه و حواس بهم هست ولی با این کارم خیلی ذوق میکنم
کوک:پیاده شو رسیدیم
ات ویو:پیاده شدم در زدیم اروپا در و باز کرد
اجوما:خوش اومدید
ات:ممنون 😊
کوک:اجوما من باید برم پیش تهیونگ لطفا مراقب ات باشید
ات:م.. منم میام
کوک:ات قبلا بهت گفتم نه خوشم نمیاد یه حرف و دیار تکرار کنم ( جدی, عصبی)
ات:با.. باشه
ادمین:کوک سوار ماشین شد رفت
اجوما:دخترم بیا تو
ات:باشه ( بغض )
اجوما:دخترم چرا بغض کردی
ات ویو: دیگه نتونستم بغض رو نگه دارم و تو بغل اجوما خودمو خالی کردم
ات:اج.... وما.. حقققققق........ م... من نمیدونم.. چیکا.. ر.. حققق... باید... بکنم.. حققق....
اجوما:اشکال نداره دختر همه چی یروزی بلاخره تموم میشه
ات:پ... س.... حق....... ک... کی... حق تموم میشه.... حقققق
اجوما:نمیدونم دخترم
کوک ویو: لیا رو رسوندم و به سمت عمارت خودم رفتم
ات:کوک اینجا که راه عمارت من نی
کوک: چون نمیریم عمارت تو
ات:چرا
کوک:تو نیاز به مراقبت داری و بابات هم که نیست اگه عمارت من بمونی اینجوری خیالم راحت میشه که جات امنه
ات:ب... ا.. شه
کوک:افرین
ات ویو:نمیدونم چرا کوک نگرانمه و حواس بهم هست ولی با این کارم خیلی ذوق میکنم
کوک:پیاده شو رسیدیم
ات ویو:پیاده شدم در زدیم اروپا در و باز کرد
اجوما:خوش اومدید
ات:ممنون 😊
کوک:اجوما من باید برم پیش تهیونگ لطفا مراقب ات باشید
ات:م.. منم میام
کوک:ات قبلا بهت گفتم نه خوشم نمیاد یه حرف و دیار تکرار کنم ( جدی, عصبی)
ات:با.. باشه
ادمین:کوک سوار ماشین شد رفت
اجوما:دخترم بیا تو
ات:باشه ( بغض )
اجوما:دخترم چرا بغض کردی
ات ویو: دیگه نتونستم بغض رو نگه دارم و تو بغل اجوما خودمو خالی کردم
ات:اج.... وما.. حقققققق........ م... من نمیدونم.. چیکا.. ر.. حققق... باید... بکنم.. حققق....
اجوما:اشکال نداره دختر همه چی یروزی بلاخره تموم میشه
ات:پ... س.... حق....... ک... کی... حق تموم میشه.... حقققق
اجوما:نمیدونم دخترم
۸.۶k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.