دانشگاه بی قانون
⛓️🔗دانشگاه بی قانون🔗⛓️
⛓️🔗 پارت ۱۷🔗⛓️
⛓️🖤ویو کوک🖤⛓️
یهو گوشیم زنگ خورد رفتم سمتش وقتی جواب دادم صدای یوجین اومد که گفت یوجین: فکر کنم کوچولویی که با تیر زدم الان تو کما باشه نمیفهمیدم منظورش چیه یهو سریع رفتم تو ماشین جلوی در خونه ی یوری هرچقدر زنگ و در زدم هیچکس جواب ندادسریع رفتم تو ماشین بهش زنگ زدم ولی خاموش بود به تهیونگ زنگ زدم کوک: سلام تهیونگ شماره ی یجی رو داری بهش زنگ بزنی ببینی کجان تهیونگ: لازم نیست الان پیششم کوک: یوری ...یوری هم پیشتونه تهیونگ: بخاطر یوری اینجاییم دیگه یوری تیر خورده وخون زیادی از دست داده ممکنه بره تو کما با این چیزی که شنیدم یهو رو ترمز وایسادم کوک: چی..چی گفتی تهیونگ: میگم یوری تیر خورده و داره میره تو کم..گوشی رو قطع کردم سریع گاز گرفتم رفتم بیمارستان کوک: لی یوری لی یوری اینجا هست _بله تو بخش ۴ هست سریع رفتم بخش ۴ اونجا یجی رو درحال گریه کردن دیدم تهیونگ سرشو بین دستاش گرفته بود و یوری یوری کجاست کوک: یجی یوری کجاست انقدر حالش بد بود که نمیتونست صحبت کنه با دست به اتاق عمل اشاره کرد خیلی حالم بد بود یهو دکتر از اتاق عمل اومد به سمتش رفتم و گفتم کوک: حالش چطوره دکتر: حال بیمار اصلا خوب نیست خونه زیادی از دست داده به احتمال زیاد بره به کما خیلی عصبی بودم خیلی سریع رفتم به جک زنگ زدم گفتم بچه هارو آماده کن برام رده یوجین رو بزن قطع کردم من فقط این یوجین رو پیدا کنم خودم با دستای خودم می.کش.مش سوار ماشین شدم اون تو منتظر موندم فکرم پیش یوری بود یاد لجبازیاش قورزدناش که میفتم خندم میگیره گوشم هنوز که هنوزه جای گازش نرفته...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه ♥️✨️
⛓️🔗 پارت ۱۷🔗⛓️
⛓️🖤ویو کوک🖤⛓️
یهو گوشیم زنگ خورد رفتم سمتش وقتی جواب دادم صدای یوجین اومد که گفت یوجین: فکر کنم کوچولویی که با تیر زدم الان تو کما باشه نمیفهمیدم منظورش چیه یهو سریع رفتم تو ماشین جلوی در خونه ی یوری هرچقدر زنگ و در زدم هیچکس جواب ندادسریع رفتم تو ماشین بهش زنگ زدم ولی خاموش بود به تهیونگ زنگ زدم کوک: سلام تهیونگ شماره ی یجی رو داری بهش زنگ بزنی ببینی کجان تهیونگ: لازم نیست الان پیششم کوک: یوری ...یوری هم پیشتونه تهیونگ: بخاطر یوری اینجاییم دیگه یوری تیر خورده وخون زیادی از دست داده ممکنه بره تو کما با این چیزی که شنیدم یهو رو ترمز وایسادم کوک: چی..چی گفتی تهیونگ: میگم یوری تیر خورده و داره میره تو کم..گوشی رو قطع کردم سریع گاز گرفتم رفتم بیمارستان کوک: لی یوری لی یوری اینجا هست _بله تو بخش ۴ هست سریع رفتم بخش ۴ اونجا یجی رو درحال گریه کردن دیدم تهیونگ سرشو بین دستاش گرفته بود و یوری یوری کجاست کوک: یجی یوری کجاست انقدر حالش بد بود که نمیتونست صحبت کنه با دست به اتاق عمل اشاره کرد خیلی حالم بد بود یهو دکتر از اتاق عمل اومد به سمتش رفتم و گفتم کوک: حالش چطوره دکتر: حال بیمار اصلا خوب نیست خونه زیادی از دست داده به احتمال زیاد بره به کما خیلی عصبی بودم خیلی سریع رفتم به جک زنگ زدم گفتم بچه هارو آماده کن برام رده یوجین رو بزن قطع کردم من فقط این یوجین رو پیدا کنم خودم با دستای خودم می.کش.مش سوار ماشین شدم اون تو منتظر موندم فکرم پیش یوری بود یاد لجبازیاش قورزدناش که میفتم خندم میگیره گوشم هنوز که هنوزه جای گازش نرفته...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه ♥️✨️
۲۵.۴k
۰۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.