رمان دل بی قرار من❤️🙃پارات17
رفتیم بیرون دور زدیم ساعت 5شد که باید میرفتم کلاس
ارسلان منو رسوند و خودش رفت شرکت باز من با ممد باید میومدم خونه
پانیذ:با کی اومدی دیانااا؟
دیانا:ارسلان
پانیذ:تیپ زدی
دیانا:من همیشه تیپ میزنم
پانیذ:از راه میخوام برم شرکت میای باهام؟
دیانا:اره،ارع
میام
پانیذ:بعد کلاس با ممد میریم شرکت باشه
دیانا:باشه
بعد از کلاس سوار ماشین شدیم رفتیم سمت شرکت
رفتیم شرکت ممد گفت ماشینو پارک کنم بیام ماهم رفتیم جلو جلو
پانیذ رفت تو من اروم اروم اومدم
منشی:سلام خانم کریمی
پانیذ:سلام
دیانا اومد که از پشت پانیذ بره..
منشی:ببخشید خانم کجا؟؟
دیانا:من دوست خانم کریمی هستم
منشی:نمیشه عزیزم اقای کاشی از حقوق ما کم میکنه
دیانا:من خانم اقای کاشی هستم
منشی:داری اینجوری میگی که منو راضی کنی نه عزیزم نمیشه،گول مول نداریم بفرمایید
پانیذ:چکار میکنی منیره (منیره منشی ارسلانه)
منشی:دارم این خانومو بیرون میکنم
پانیذ:این خانم اقای کاشیه اقای کاشی بفهمه یک میلون از حقوقت کم میکنه
منشی:خاک بر شرمون شد بچه ها
کارمندا:چکار کردی
منشی:زن اقای کاشی این واقعا
کارمندا:خسته نباشی ،بله خانومشون هستنده
منشی:یک میلون از حقوق کم میشه واییی🥴😵💫
کارمندا:خاک بر سرت منیره خاک خاک
منیره:خب من چه میدونستم،بعدشم شما چرا به من نگفتین
کارمندا:چیرو؟
منیره:زنشه
کارمندا:ولش کن گند زدی
پانیذ:سیزده به در نیومدین که هی وووووووو
منشی:بخشنی
در زدمو رفتم تو چون جلسه امشب داشتیم
همه بلد شدن
پانیذ:بفرمایید
ارسلان:سلام پانی
دیانا هم وارد شد
اقای صالحی:ببخشید اقای کاشی ایشون کی هستند،قرار نبود کسه دیگه ایی هم بیاد
ارسلان بلد شد و عذر خواهی کرد
ارسلان:ببخشید:ایشون خانم من هستنه
ارسلان:دم گوش پانیذ گفتم اروم چرا دیاما رو اوردی
پانیذ:بچه تو خونه تنها بود اوردمش
ارسلان:اوکی
بعد از جلسه بردمش تو اتاقم.....
ادامه داره.
ارسلان منو رسوند و خودش رفت شرکت باز من با ممد باید میومدم خونه
پانیذ:با کی اومدی دیانااا؟
دیانا:ارسلان
پانیذ:تیپ زدی
دیانا:من همیشه تیپ میزنم
پانیذ:از راه میخوام برم شرکت میای باهام؟
دیانا:اره،ارع
میام
پانیذ:بعد کلاس با ممد میریم شرکت باشه
دیانا:باشه
بعد از کلاس سوار ماشین شدیم رفتیم سمت شرکت
رفتیم شرکت ممد گفت ماشینو پارک کنم بیام ماهم رفتیم جلو جلو
پانیذ رفت تو من اروم اروم اومدم
منشی:سلام خانم کریمی
پانیذ:سلام
دیانا اومد که از پشت پانیذ بره..
منشی:ببخشید خانم کجا؟؟
دیانا:من دوست خانم کریمی هستم
منشی:نمیشه عزیزم اقای کاشی از حقوق ما کم میکنه
دیانا:من خانم اقای کاشی هستم
منشی:داری اینجوری میگی که منو راضی کنی نه عزیزم نمیشه،گول مول نداریم بفرمایید
پانیذ:چکار میکنی منیره (منیره منشی ارسلانه)
منشی:دارم این خانومو بیرون میکنم
پانیذ:این خانم اقای کاشیه اقای کاشی بفهمه یک میلون از حقوقت کم میکنه
منشی:خاک بر شرمون شد بچه ها
کارمندا:چکار کردی
منشی:زن اقای کاشی این واقعا
کارمندا:خسته نباشی ،بله خانومشون هستنده
منشی:یک میلون از حقوق کم میشه واییی🥴😵💫
کارمندا:خاک بر سرت منیره خاک خاک
منیره:خب من چه میدونستم،بعدشم شما چرا به من نگفتین
کارمندا:چیرو؟
منیره:زنشه
کارمندا:ولش کن گند زدی
پانیذ:سیزده به در نیومدین که هی وووووووو
منشی:بخشنی
در زدمو رفتم تو چون جلسه امشب داشتیم
همه بلد شدن
پانیذ:بفرمایید
ارسلان:سلام پانی
دیانا هم وارد شد
اقای صالحی:ببخشید اقای کاشی ایشون کی هستند،قرار نبود کسه دیگه ایی هم بیاد
ارسلان بلد شد و عذر خواهی کرد
ارسلان:ببخشید:ایشون خانم من هستنه
ارسلان:دم گوش پانیذ گفتم اروم چرا دیاما رو اوردی
پانیذ:بچه تو خونه تنها بود اوردمش
ارسلان:اوکی
بعد از جلسه بردمش تو اتاقم.....
ادامه داره.
۱۲.۹k
۲۳ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.