فیک عشق کودکی
پارت ۱۸
جونگ یول: ماما..مااماا ( بغض)
ا/ت: جانم..تو هم میخوای بیای؟ ( بغل کردن)
کوک: جین هیونگ تو خرید نداری؟
جین: بله دارم...
ا/ت: باشه باشه😂
*راوی*
ا/ت: برای جونگ یول یه چندتا لباس گرفتم کتاب گرفتم اکسسوی گرفتم و کوکم یه چندتا اکسسوری گرفت و هندزفری و لباس و یه دونه هم کتاب
و برگشتیم خونه
کوک: واایی...هوففف خسته شدم
ا/ت: منم
جین: گشنمه
ا/ت: منم
جیهوپ: بریم یه چیزی بخوریم
ا/ت: کوک شونه ات درد میگیره ها جونگ یول رو بزار تو کالسکه
کوک: نه راحتم..خواستم میزارم..مرسی مهربونم
جونگ یول: ماما..مااماا ( بغض)
ا/ت: جانم..تو هم میخوای بیای؟ ( بغل کردن)
کوک: جین هیونگ تو خرید نداری؟
جین: بله دارم...
ا/ت: باشه باشه😂
*راوی*
ا/ت: برای جونگ یول یه چندتا لباس گرفتم کتاب گرفتم اکسسوی گرفتم و کوکم یه چندتا اکسسوری گرفت و هندزفری و لباس و یه دونه هم کتاب
و برگشتیم خونه
کوک: واایی...هوففف خسته شدم
ا/ت: منم
جین: گشنمه
ا/ت: منم
جیهوپ: بریم یه چیزی بخوریم
ا/ت: کوک شونه ات درد میگیره ها جونگ یول رو بزار تو کالسکه
کوک: نه راحتم..خواستم میزارم..مرسی مهربونم
۲۸.۷k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.