توجیه ابن حجر در مورد این ماجرا .
توجیه ابن حجر در مورد این ماجرا .
ابن حجر میگوید :
فلسفهی این برخورد عمر با حجر الاسود بر میگردد به این که هنوز مردم با دوران بت پرستی چندان فاصلهای نداشتند و احتمال میرفت که بعضیها بوسه زدن حجر الاسود را نوعی تعظیم به بعضی از سنگها تلقی کنند آن طور که در زمان جاهلیت بعضی از سنگها را تعظیم مینمودند. بنابراین عمر خواست به آنها بفهماند که بوسه زدن این سنگ به خاطر پیروی از رسول خدا است. و این سخن عمر بیانگر تسلیم شدن در مقابل شارع در امور دینی و عبادی است، اگر چه فلسفهی بعضی از آنها برای ما مشخص نباشد و این خود اصل مهمی از اصول دین به حساب میآید.
و پیروی از سنت مصطفی یکی از ویژگیهای اخلاقی صحابه به شمار میرود. آنها میدانستند که برای جلب کمکهای غیبی خداوند چارهای جز پیروی از سنتهای رسول خدا نیست.
#پ-ن-اول
تلاش ابن حجر برای تسلیم شارع جلوه دادن عمر ، فقط یک چیز را به ذهن القاء میکند ، توهین به پیامبر اکرم !!.....
مگر وقتی خود پیامبر صلی الله علیه و آله حجرالاسود را می بوسیدند، بیم بت پرستی مجدد مردم را نداشتند و این مورد فقط به ذهن عمر رسید ؟؟؟؟
اصل ماجرا :
روزی عمر از کنار حجر الأسود میگذشت که بدان رو کرده، گفت: ای سنگ! ما میدانیم که تو تنها یک سنگی، نه نفعی به ما میرسانی و نه ضرری را متوجه ما میگردانی، تنها بهجهت اینکه شاهد بودیم پیامبر تو را دوست میداشت، تو را دوست میداریم. در این هنگام امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمود: «چه میگویی ای پسر خطّاب! همانا به خدا قسم خداوند این سنگ را در روز قیامت زنده میکند در حالیکه یک زبان و دو لب دارد و گواهی میدهد برای آنانی که بر میثاق خود پایبند بودند. این سنگ به منزله دست راست خداوند است که به وسیله آن خلق با او بیعت کنند». بعد از این کلام، عمر گفت: خدا ما را در شهری نگه ندارد که در آن علی بن ابیطالب حضور ندارد.
شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 13، ص 320 و 321، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.
**********************
روایات دیگری نیز وجود دارد که این سنگ از برای گرفتن عهد و میثاق از بنی آدم است، چنانکه از امام صادق علیه السلام پرسیده شد که، چرا حجر الأسود را لمس میکنیم؟ آنحضرت فرمود: «زیرا تجدید پیمان خلائق با خداوند در همین لمس میباشد»، و در حدیث دیگر آمده که امام(ع) در پاسخ سؤال مذکور فرمود: «بخاطر اینکه، وقتی حق تعالی از بندگان عهد و پیمان گرفت، حجر الأسود را از بهشت آورد و به او امر فرمود که، پیمان بندگان خدا را در خود فرو برد، پس هرکس که پیمان دوستی را حفظ نماید، حجر الأسود برایش شهادت میدهد که او پیمان و عهدش را نشکسته و به آن وفادار بوده است».
الکافی، ج 4، ص 184.
#پ-ن-دوم
#الحمدالله-الذی-جعلنا-من-المتمسکین-به-ولایت-مولا-امیرالمومنین-علی-علیه-السلام-و-ائمه-المعصومین-علیهم-السلام
ابن حجر میگوید :
فلسفهی این برخورد عمر با حجر الاسود بر میگردد به این که هنوز مردم با دوران بت پرستی چندان فاصلهای نداشتند و احتمال میرفت که بعضیها بوسه زدن حجر الاسود را نوعی تعظیم به بعضی از سنگها تلقی کنند آن طور که در زمان جاهلیت بعضی از سنگها را تعظیم مینمودند. بنابراین عمر خواست به آنها بفهماند که بوسه زدن این سنگ به خاطر پیروی از رسول خدا است. و این سخن عمر بیانگر تسلیم شدن در مقابل شارع در امور دینی و عبادی است، اگر چه فلسفهی بعضی از آنها برای ما مشخص نباشد و این خود اصل مهمی از اصول دین به حساب میآید.
و پیروی از سنت مصطفی یکی از ویژگیهای اخلاقی صحابه به شمار میرود. آنها میدانستند که برای جلب کمکهای غیبی خداوند چارهای جز پیروی از سنتهای رسول خدا نیست.
#پ-ن-اول
تلاش ابن حجر برای تسلیم شارع جلوه دادن عمر ، فقط یک چیز را به ذهن القاء میکند ، توهین به پیامبر اکرم !!.....
مگر وقتی خود پیامبر صلی الله علیه و آله حجرالاسود را می بوسیدند، بیم بت پرستی مجدد مردم را نداشتند و این مورد فقط به ذهن عمر رسید ؟؟؟؟
اصل ماجرا :
روزی عمر از کنار حجر الأسود میگذشت که بدان رو کرده، گفت: ای سنگ! ما میدانیم که تو تنها یک سنگی، نه نفعی به ما میرسانی و نه ضرری را متوجه ما میگردانی، تنها بهجهت اینکه شاهد بودیم پیامبر تو را دوست میداشت، تو را دوست میداریم. در این هنگام امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمود: «چه میگویی ای پسر خطّاب! همانا به خدا قسم خداوند این سنگ را در روز قیامت زنده میکند در حالیکه یک زبان و دو لب دارد و گواهی میدهد برای آنانی که بر میثاق خود پایبند بودند. این سنگ به منزله دست راست خداوند است که به وسیله آن خلق با او بیعت کنند». بعد از این کلام، عمر گفت: خدا ما را در شهری نگه ندارد که در آن علی بن ابیطالب حضور ندارد.
شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 13، ص 320 و 321، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.
**********************
روایات دیگری نیز وجود دارد که این سنگ از برای گرفتن عهد و میثاق از بنی آدم است، چنانکه از امام صادق علیه السلام پرسیده شد که، چرا حجر الأسود را لمس میکنیم؟ آنحضرت فرمود: «زیرا تجدید پیمان خلائق با خداوند در همین لمس میباشد»، و در حدیث دیگر آمده که امام(ع) در پاسخ سؤال مذکور فرمود: «بخاطر اینکه، وقتی حق تعالی از بندگان عهد و پیمان گرفت، حجر الأسود را از بهشت آورد و به او امر فرمود که، پیمان بندگان خدا را در خود فرو برد، پس هرکس که پیمان دوستی را حفظ نماید، حجر الأسود برایش شهادت میدهد که او پیمان و عهدش را نشکسته و به آن وفادار بوده است».
الکافی، ج 4، ص 184.
#پ-ن-دوم
#الحمدالله-الذی-جعلنا-من-المتمسکین-به-ولایت-مولا-امیرالمومنین-علی-علیه-السلام-و-ائمه-المعصومین-علیهم-السلام
۱.۴k
۱۸ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.