@rose scenario
امشب تولد دوستت بود برای همین؛ تو و بهترین دوست پسرت باهم به تولدش رفتید.
چند ساعت از دورهمی گذشته بود و حالا داشتید جرعت و حقیقت بازی میکردید که به تو حقیقت افتاد و بعد از تو سوال شد که دوست داری چطور یک فرد بهت پیشنهاد سر قرار رفتن بده
نمیدونم؟ شاید فقط خیلی عادی بیاد جلو و بهم بگه هی من از تو خوشم میاد
بعد از اتمام جمله ات؛ همه خندیدن و تو برای رفتن به سرویس بهداشتی از جمع عذر خواهی کردی
تو راهرویی که انتهاش ختم میشد به سرویس بودی که؛ ونسان که جزو بهترین دوستهات بود؛ دستت رو از پشت گرفت و بعد كوبیدت به دیوار
متعجب خواستی چیزی بگی اما؛ پسر مقابلت تو صورتت خم شد و گفت:
" هی من از تو خوشم میاد اینطور دوست داشتی نه؟ حالا چطوره بهم جواب مثبت بدی تا با يك بوسه رابطمون رو شروع کنم؟
چند ساعت از دورهمی گذشته بود و حالا داشتید جرعت و حقیقت بازی میکردید که به تو حقیقت افتاد و بعد از تو سوال شد که دوست داری چطور یک فرد بهت پیشنهاد سر قرار رفتن بده
نمیدونم؟ شاید فقط خیلی عادی بیاد جلو و بهم بگه هی من از تو خوشم میاد
بعد از اتمام جمله ات؛ همه خندیدن و تو برای رفتن به سرویس بهداشتی از جمع عذر خواهی کردی
تو راهرویی که انتهاش ختم میشد به سرویس بودی که؛ ونسان که جزو بهترین دوستهات بود؛ دستت رو از پشت گرفت و بعد كوبیدت به دیوار
متعجب خواستی چیزی بگی اما؛ پسر مقابلت تو صورتت خم شد و گفت:
" هی من از تو خوشم میاد اینطور دوست داشتی نه؟ حالا چطوره بهم جواب مثبت بدی تا با يك بوسه رابطمون رو شروع کنم؟
۲.۵k
۰۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.