𝐦𝐲 𝐛𝐞𝐫𝐨𝐤𝐞𝐧 𝐡𝐚𝐞𝐫𝐭
𝐦𝐲 𝐛𝐞𝐫𝐨𝐤𝐞𝐧 𝐡𝐚𝐞𝐫𝐭
ᴘᴀʀᴛ¹¹
کوک ویو:
صدای افتادن کسی اومد سریع از پله رفتم بالا و با بدن خونی دخترکی روی زمین مواجه شدم دقت که کردم ا...ون ا.ت بوددد
_ا.ت بیدار شوووو(داد)
_بیمارستان خبر کنید
توی بیمارستان:
ا.ت ویو:
دوباره خوابیده بودم یکی با شنل سیاه و صورت پوشیده به سمتم میومد من میدویدم
(علامت ناشناس=)
=تا کی میخوای فرار کنی
+چرا دنبالمی کمکککک
=من دلیل کابوستم بچه جون
+حداقل اسمت رو بگوو
=من.....
ا.ت از خواب بیدار میشه
چشم هام رو آروم باز کردم همه چی تار بود
_ا.ت بیدار شدی حالت خوبه؟ چیزی نمیخوای؟
+اسمم رو...از کجا میدونی؟
_چی؟ من رو یادت نیس؟
+نه آقا
(علامت دکتر^)
^راستی بهتون نگفتم...خانم ا.ت تا ۱ هفته یا شاید بیشتر چیزی به یاد نمیاره باید قرص هاش رو بخوره
_م...رسی که گ..فتید(گریه اروم)
^من دیگه میرم
کوک ویو:
رفتم قرص های ا.ت رو خریدم ولی وقتی به اتاقش رسیدم.....
ᴘᴀʀᴛ¹¹
کوک ویو:
صدای افتادن کسی اومد سریع از پله رفتم بالا و با بدن خونی دخترکی روی زمین مواجه شدم دقت که کردم ا...ون ا.ت بوددد
_ا.ت بیدار شوووو(داد)
_بیمارستان خبر کنید
توی بیمارستان:
ا.ت ویو:
دوباره خوابیده بودم یکی با شنل سیاه و صورت پوشیده به سمتم میومد من میدویدم
(علامت ناشناس=)
=تا کی میخوای فرار کنی
+چرا دنبالمی کمکککک
=من دلیل کابوستم بچه جون
+حداقل اسمت رو بگوو
=من.....
ا.ت از خواب بیدار میشه
چشم هام رو آروم باز کردم همه چی تار بود
_ا.ت بیدار شدی حالت خوبه؟ چیزی نمیخوای؟
+اسمم رو...از کجا میدونی؟
_چی؟ من رو یادت نیس؟
+نه آقا
(علامت دکتر^)
^راستی بهتون نگفتم...خانم ا.ت تا ۱ هفته یا شاید بیشتر چیزی به یاد نمیاره باید قرص هاش رو بخوره
_م...رسی که گ..فتید(گریه اروم)
^من دیگه میرم
کوک ویو:
رفتم قرص های ا.ت رو خریدم ولی وقتی به اتاقش رسیدم.....
۳.۱k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.