ماه ابی
ماه ابی
پارت۸
ویو لنو:
..که کمی دور تر از خونه نامجون بود کوک پرتم کرد تو دریاچه و خیس شدم اومدم بیرون
+خیلی کثافتی:|
-خوبت کردم
+نبینمت دیگه
-باشه بابا
نشستم جلو افتاب تا خشک بشم بد نیم ساعت دیدم یکی از دور داره پرواز میکنه میاد سمتمون کمی دقت کردم دیدم نامجونه
نامی:هی کدوم گوربه گور شده ای بودین
+اول اینکه ادب داشته باش دوم اینکه اومدیم اینجا کور که نیسی میبینی
نامی:منطقیه
+خیلی اصن
بلند شدم که دیدم نامجون با نگاهی پر نفرت به کوک نگا میکنه
چن مین گذشت میخاست حمله کنه به کوک که جلوشو گرفتم و پرتش کردم رو زمین
+عه خب توام بشین دیگه هردفعه کرمه ک.ونت فعال میشه حمله میکنی ادم باش دیگه(داد اخم)
کمی ازم ترسید و بلن شد
نامی:نه به خنده هات نه به عصبانی شدنت
+من بد عصبانی میشم پس دوتاتون ادم باشین
نامی و کوک:چشم(پوکر)
+افرین حالا گمشین بریم خونه
-ببین نامجون
نامی:ها
- خنده های اینو نگا نکن یبار سهم غذاشو خودم یجوری پرتم کرد رو زمین که دستم شکست پس بیا سعی کنیم خوب باشیم
نامی:حله
+بسه دیگه
رفتم بغل کوک سه تامون رفتیم سمت خونه نامجون
رسیدیم
خیلی گشنم شده بود
+گشنمههه
-منم
نامی:منم واسا ببینم چی داریم
رفت نگا کرد نودل اماده اورد گذاشت جلومون واسه من تند بود
نامی:میخای نودلتو با من عوض کنی
+واسه چی
نامی:چون تنده ممکنه اذیت شی
+نه چیزای تند دوست دارم
نودلامونو خوردیم
۹سال بعد:
چن سال میگذره ازون اتفاقا منو کوک الا۲۵سالمونه و نامجون۳۰
+موافقین امشب بریم کلاب؟
- ارهه
نامی:گوده بد نیست بریم
شب ساعت۹:۰۰:
رفتم دوش گرفتم و موهامو خش کردم لباسمو پوشیدم کوک و نامجون خیلی خوشتیپ شده بودن
نامی:خیلی بازهههه
- همین که نامجون گفف
+خیلیم خوبه
نامی:نمیریم پس
+لباس پوشیدن من به شما چه؟تازه اولین میرم کلاب
- خیلیم به ما چه
+پس خودم تنهایی میرم
رفتم سمت در و رفتم بیرون از خونه نامجون اومت دستم و گرفت
نامی:بهت گفتم بری عوضش کنی(با صدای اروم)
+منم گفتم نمیخام
دستمو هرچی سعی کردم بکشم نشد چون زورش بیشتر از من بود
+مگه تو دوست پسرمی که اینجوری میکنی ولم کنن(با صدای کمی بلن)
نامی:ول میکنم به شرطه اینکه بری لباست عوض کنی
+اصن ول نکن
کشوندم تو خونه و بردم تو اتاق درو روم بست ولی قفل نکرد
نامی:منو کوک منتظر میمونیم عوضش کنی
+تازه فهمیدم حریفت نمیشم
لباسم عوض کردم با پا لگد زدم به در
+این در کوفتیو ول کن لباسم عوض کردم
درو باز کرد و رفتم بیرون
نامی و کوک:عالیهه
+حالا تشریف ببریم؟
نامی:بله بریم
نامجون چون پولدار شده بود یه ماشین داشت کوک رفت عقب نشست خاستم برم کنارش بشینم که نامجون نزاشت
نامی:جلو
+میخام پیش کوک بشینم
نامی:گفتم جلو
+منم گفتم عقب
-برو جلو بشین
+نمیخام میخام پیشه تو بشینم
-الا برو جلو بشین برگشتنه بیا عقب بشین
+باش
رفتم جلو نشستم
رسیدیم کلاب
رفتیم یه میز سه نفره گیر اوردیم و نشستیم
ساعت تقریبا۲:۳۰دیقه بودو من کاملا مست بودم
+کوک با من ازدواج میکنی؟(تو حالت مستی)
-اره فقط تو مست نشو دیگه
+من دوست دارم
-عم باشه منم ابرومونو نبر
نامی:اینج فق من الا باید ابرو داری کنم؟
-نه منم میکنم
بلن شدم داشتم میوفتادم که افتادم رو یه پسر لبامون باهم برخورد کرد نامجون و کوک دنبالم میگشتن کمی لبای پسره رو مک زدم که کم کم همراهیم کرد
بد چن مین بلندم کرد و گذاشتم رو صندلی
پسر:حالت خوبه
+اومم لبات..خیلی خوب بود
پسر:توام(لبخند)اسمت چیه
+لنو و یو؟
هوپی:منم جیهوپ همه بهم میگن هوپی
+عا گود (حالت مستی)
-لنووووو سگ پدر کجایی
کوک اومت سمتم و کلی فشم داد
نامی:نگرانت شدیم بیشور
+هی شماها کی هستین؟
هوپی:میشناسینش؟
-اره بابا چن ساله باهاش دوستیم،گمشو بریم خونه
نامی:راس میگه بلن شو
+نه میخام بمونم
بلن شدم داشتم میوفتادم که کوک گرفتم صورتش لبه گوشم اورد
- بعدا حسابتو میرسم
+اما ..
-ساکت شو خره سگ
از کوک جدا شدم
+من جایی با شما ها نمیام
نامی:اوک کوک بیا بریم مشروب بخوریم
- هوم فکر گودیه
رو صندلی که هوپی منو گذاشته بود نشستم دوباره
هوپی:تو با اینا زندگی میکنی؟
+هوم اره
هوپی:میشه لبات و ..
+اره گوده
اومد رو صندلی نشست و منو گذاشت رو پاش لباش نزدیک لبام کرد و مک میزد کوک چشمش بهم خورد عصبی اومت سمتم منو از هوپی جدا کرد بغلم کرد و برد سمت ماشین نامجونم صدا کرد
توی ماشین رو پای کوک خابم برد
صب
بیدار شدم رفتم صورتم شستم و رفتم پیش کوک و نامجون
- به به خانم بیدار شد(عصبی)
+ها چیه باز چی شده
نامی:به چه حقی مری لبای اون مرتیکرو بوس میکنی
+از چی حرف میزنی
- ینی یادت نمیاد که توی کلاب ..
نزاشتم حرفش تموم شه
+من واقا معذرت میخام بچه ها
ادامش پارت بد-
پارت۸
ویو لنو:
..که کمی دور تر از خونه نامجون بود کوک پرتم کرد تو دریاچه و خیس شدم اومدم بیرون
+خیلی کثافتی:|
-خوبت کردم
+نبینمت دیگه
-باشه بابا
نشستم جلو افتاب تا خشک بشم بد نیم ساعت دیدم یکی از دور داره پرواز میکنه میاد سمتمون کمی دقت کردم دیدم نامجونه
نامی:هی کدوم گوربه گور شده ای بودین
+اول اینکه ادب داشته باش دوم اینکه اومدیم اینجا کور که نیسی میبینی
نامی:منطقیه
+خیلی اصن
بلند شدم که دیدم نامجون با نگاهی پر نفرت به کوک نگا میکنه
چن مین گذشت میخاست حمله کنه به کوک که جلوشو گرفتم و پرتش کردم رو زمین
+عه خب توام بشین دیگه هردفعه کرمه ک.ونت فعال میشه حمله میکنی ادم باش دیگه(داد اخم)
کمی ازم ترسید و بلن شد
نامی:نه به خنده هات نه به عصبانی شدنت
+من بد عصبانی میشم پس دوتاتون ادم باشین
نامی و کوک:چشم(پوکر)
+افرین حالا گمشین بریم خونه
-ببین نامجون
نامی:ها
- خنده های اینو نگا نکن یبار سهم غذاشو خودم یجوری پرتم کرد رو زمین که دستم شکست پس بیا سعی کنیم خوب باشیم
نامی:حله
+بسه دیگه
رفتم بغل کوک سه تامون رفتیم سمت خونه نامجون
رسیدیم
خیلی گشنم شده بود
+گشنمههه
-منم
نامی:منم واسا ببینم چی داریم
رفت نگا کرد نودل اماده اورد گذاشت جلومون واسه من تند بود
نامی:میخای نودلتو با من عوض کنی
+واسه چی
نامی:چون تنده ممکنه اذیت شی
+نه چیزای تند دوست دارم
نودلامونو خوردیم
۹سال بعد:
چن سال میگذره ازون اتفاقا منو کوک الا۲۵سالمونه و نامجون۳۰
+موافقین امشب بریم کلاب؟
- ارهه
نامی:گوده بد نیست بریم
شب ساعت۹:۰۰:
رفتم دوش گرفتم و موهامو خش کردم لباسمو پوشیدم کوک و نامجون خیلی خوشتیپ شده بودن
نامی:خیلی بازهههه
- همین که نامجون گفف
+خیلیم خوبه
نامی:نمیریم پس
+لباس پوشیدن من به شما چه؟تازه اولین میرم کلاب
- خیلیم به ما چه
+پس خودم تنهایی میرم
رفتم سمت در و رفتم بیرون از خونه نامجون اومت دستم و گرفت
نامی:بهت گفتم بری عوضش کنی(با صدای اروم)
+منم گفتم نمیخام
دستمو هرچی سعی کردم بکشم نشد چون زورش بیشتر از من بود
+مگه تو دوست پسرمی که اینجوری میکنی ولم کنن(با صدای کمی بلن)
نامی:ول میکنم به شرطه اینکه بری لباست عوض کنی
+اصن ول نکن
کشوندم تو خونه و بردم تو اتاق درو روم بست ولی قفل نکرد
نامی:منو کوک منتظر میمونیم عوضش کنی
+تازه فهمیدم حریفت نمیشم
لباسم عوض کردم با پا لگد زدم به در
+این در کوفتیو ول کن لباسم عوض کردم
درو باز کرد و رفتم بیرون
نامی و کوک:عالیهه
+حالا تشریف ببریم؟
نامی:بله بریم
نامجون چون پولدار شده بود یه ماشین داشت کوک رفت عقب نشست خاستم برم کنارش بشینم که نامجون نزاشت
نامی:جلو
+میخام پیش کوک بشینم
نامی:گفتم جلو
+منم گفتم عقب
-برو جلو بشین
+نمیخام میخام پیشه تو بشینم
-الا برو جلو بشین برگشتنه بیا عقب بشین
+باش
رفتم جلو نشستم
رسیدیم کلاب
رفتیم یه میز سه نفره گیر اوردیم و نشستیم
ساعت تقریبا۲:۳۰دیقه بودو من کاملا مست بودم
+کوک با من ازدواج میکنی؟(تو حالت مستی)
-اره فقط تو مست نشو دیگه
+من دوست دارم
-عم باشه منم ابرومونو نبر
نامی:اینج فق من الا باید ابرو داری کنم؟
-نه منم میکنم
بلن شدم داشتم میوفتادم که افتادم رو یه پسر لبامون باهم برخورد کرد نامجون و کوک دنبالم میگشتن کمی لبای پسره رو مک زدم که کم کم همراهیم کرد
بد چن مین بلندم کرد و گذاشتم رو صندلی
پسر:حالت خوبه
+اومم لبات..خیلی خوب بود
پسر:توام(لبخند)اسمت چیه
+لنو و یو؟
هوپی:منم جیهوپ همه بهم میگن هوپی
+عا گود (حالت مستی)
-لنووووو سگ پدر کجایی
کوک اومت سمتم و کلی فشم داد
نامی:نگرانت شدیم بیشور
+هی شماها کی هستین؟
هوپی:میشناسینش؟
-اره بابا چن ساله باهاش دوستیم،گمشو بریم خونه
نامی:راس میگه بلن شو
+نه میخام بمونم
بلن شدم داشتم میوفتادم که کوک گرفتم صورتش لبه گوشم اورد
- بعدا حسابتو میرسم
+اما ..
-ساکت شو خره سگ
از کوک جدا شدم
+من جایی با شما ها نمیام
نامی:اوک کوک بیا بریم مشروب بخوریم
- هوم فکر گودیه
رو صندلی که هوپی منو گذاشته بود نشستم دوباره
هوپی:تو با اینا زندگی میکنی؟
+هوم اره
هوپی:میشه لبات و ..
+اره گوده
اومد رو صندلی نشست و منو گذاشت رو پاش لباش نزدیک لبام کرد و مک میزد کوک چشمش بهم خورد عصبی اومت سمتم منو از هوپی جدا کرد بغلم کرد و برد سمت ماشین نامجونم صدا کرد
توی ماشین رو پای کوک خابم برد
صب
بیدار شدم رفتم صورتم شستم و رفتم پیش کوک و نامجون
- به به خانم بیدار شد(عصبی)
+ها چیه باز چی شده
نامی:به چه حقی مری لبای اون مرتیکرو بوس میکنی
+از چی حرف میزنی
- ینی یادت نمیاد که توی کلاب ..
نزاشتم حرفش تموم شه
+من واقا معذرت میخام بچه ها
ادامش پارت بد-
۵۱.۰k
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.