𝗠𝗼𝗼𝗻 𝗹𝗶𝗴𝗵𝘁
𝗠𝗼𝗼𝗻 𝗹𝗶𝗴𝗵𝘁
𝗣𝗧 𝟭
+۱۲ سال درس نخوندم که سالِ آخر ترک تحصیل کنم!
ا.م:مجبوری!
ا.م:بیا منطقی باشیم ا.ت!با این وضعیت چجوری قراره خرج دانشگاهتو بدم؟
+خودم میدم
+شده میرم کار میکنم. پولشو در میارم ولی ترکش نمیکنم
مادرش نفس عمیقی کشید و دست یه سینه وایساد:"تا دیروز کشیدن شلوارتم بلد نبودی،میخوای بری کار کنی؟اونم با این سن؟
+هنوز دخترتو نشناختی
رفت توی اتاقش و درو محکم بست
خودشو رو تخت چوبی و نرمی که احتمالا نزدیک ترین دوستش بود انداخت و به سقف خیره شد
هوا هنوز روشن بود
بعد مرگِ پدرش دیگه از هوای روشن لذت نبرد
به گفته ی مادرش ، پدرش سکته کرد
ولی اون شادو سرحال ترین مردی بود که دیده با صدای زنگ گوشیش از افکارش خارج شد..
نگاهی به صفحه گوشیش انداخت
-Seokjini oppa-
با دیدن اسمش بدون معطلی جواب داد
+جانمم
جین: خانمِ سئو؟
+بله بفرمایید
جین: افتخار نمیدید خودتونو نشون بدید؟
آروم خندید:"مگه اینجایی
جین:اینجا نه ، دمِ در
+الان میاااااام
قطع کرد و با دو سمت در رفت تنها کسایی که میتونستن حالشو تو این وضعیت خوب کنن دوستای قدیمیش ، سوکجین و هوسوک بودن با دیدنشون سریعا به سمتِ جین رفت و محکم بغلش کرد..
+اوپایاا دلم برات تنگ شده بوددد
جین:یاا خفه شدممم
خندید و از بغلش دراومد
جین:خب حالا بگو ببینم پشت تلفن چت بود؟
چهره ی پوکرفیسی گرفت و گفت:"یاا حالا بزا دو دیقه از فکرش بیام بیرون
جین:باید توضیح بدی
جین کمی مکث کردو ادامه داد:"ولی سرِ پا نه دعوتم نمیکنی خونت؟
نگاهی به خونهش انداخت و سرشو طرف جین برگردوند
+عامم نه مامانم خونس
جین چهره ی تعجبی گرفت
جین:جدا؟مگه..
+اخراج شده
کمی مکث کرد و ادامه داد:"دردم همینه جین! اخراج شده و حالا انتظار داره ترک تحصیل کنم
جین دستشو گذاشت روی شونش:"ناراحت نباش حل میشه
+دنبال کارم
جین:چی؟تو؟کار؟
خندید:"میدونم بهم نمیاد
جین:نه مسئله اون نیس... خب اخه تو با این سن و قیافت ...
انگار جین خجالت میکشید بگه..
+یااااا مگه قیافم چشه؟
جین کمی خندید:"منظورم اینه که زیادی زیبایی
خندید:"اصن خودم کار پیدا میکنم
جین:نمیزارم
+خرِ کی باشی
جین:۶ سال ازت بزرگترما
+بریم پارک بشینیم؟
جین:نه من باید برم ، اقای هوانگ ک اعصاب نداره چون دلم تنگ شده بود اومدم پیشت
جین آروم رفت سمت ماشینش و برای ا.ت دست تکون داد
+خدافظظ
روشو برگردوند که بره خونش که با صدای جین ایستاد
جین:یه کار خوب برات پیدا میکنم میزنگمم
داد زد:مرسیییی
دست تکون داد
عصر...
4:45 '
خواب بود که با صدای زنگ گوشیش پاشد..
Seokini oppa ..
با همون صدای خواب آلودش جواب داد...
+هوم؟
جین:سلامت کو؟
+سلام
جین:یه کار پیدا کردم
صاف نشست
+جانم بگو..
#jungkook #Bts
چون پارت اوله و حمایتا کمه شرط نداره..
𝗣𝗧 𝟭
+۱۲ سال درس نخوندم که سالِ آخر ترک تحصیل کنم!
ا.م:مجبوری!
ا.م:بیا منطقی باشیم ا.ت!با این وضعیت چجوری قراره خرج دانشگاهتو بدم؟
+خودم میدم
+شده میرم کار میکنم. پولشو در میارم ولی ترکش نمیکنم
مادرش نفس عمیقی کشید و دست یه سینه وایساد:"تا دیروز کشیدن شلوارتم بلد نبودی،میخوای بری کار کنی؟اونم با این سن؟
+هنوز دخترتو نشناختی
رفت توی اتاقش و درو محکم بست
خودشو رو تخت چوبی و نرمی که احتمالا نزدیک ترین دوستش بود انداخت و به سقف خیره شد
هوا هنوز روشن بود
بعد مرگِ پدرش دیگه از هوای روشن لذت نبرد
به گفته ی مادرش ، پدرش سکته کرد
ولی اون شادو سرحال ترین مردی بود که دیده با صدای زنگ گوشیش از افکارش خارج شد..
نگاهی به صفحه گوشیش انداخت
-Seokjini oppa-
با دیدن اسمش بدون معطلی جواب داد
+جانمم
جین: خانمِ سئو؟
+بله بفرمایید
جین: افتخار نمیدید خودتونو نشون بدید؟
آروم خندید:"مگه اینجایی
جین:اینجا نه ، دمِ در
+الان میاااااام
قطع کرد و با دو سمت در رفت تنها کسایی که میتونستن حالشو تو این وضعیت خوب کنن دوستای قدیمیش ، سوکجین و هوسوک بودن با دیدنشون سریعا به سمتِ جین رفت و محکم بغلش کرد..
+اوپایاا دلم برات تنگ شده بوددد
جین:یاا خفه شدممم
خندید و از بغلش دراومد
جین:خب حالا بگو ببینم پشت تلفن چت بود؟
چهره ی پوکرفیسی گرفت و گفت:"یاا حالا بزا دو دیقه از فکرش بیام بیرون
جین:باید توضیح بدی
جین کمی مکث کردو ادامه داد:"ولی سرِ پا نه دعوتم نمیکنی خونت؟
نگاهی به خونهش انداخت و سرشو طرف جین برگردوند
+عامم نه مامانم خونس
جین چهره ی تعجبی گرفت
جین:جدا؟مگه..
+اخراج شده
کمی مکث کرد و ادامه داد:"دردم همینه جین! اخراج شده و حالا انتظار داره ترک تحصیل کنم
جین دستشو گذاشت روی شونش:"ناراحت نباش حل میشه
+دنبال کارم
جین:چی؟تو؟کار؟
خندید:"میدونم بهم نمیاد
جین:نه مسئله اون نیس... خب اخه تو با این سن و قیافت ...
انگار جین خجالت میکشید بگه..
+یااااا مگه قیافم چشه؟
جین کمی خندید:"منظورم اینه که زیادی زیبایی
خندید:"اصن خودم کار پیدا میکنم
جین:نمیزارم
+خرِ کی باشی
جین:۶ سال ازت بزرگترما
+بریم پارک بشینیم؟
جین:نه من باید برم ، اقای هوانگ ک اعصاب نداره چون دلم تنگ شده بود اومدم پیشت
جین آروم رفت سمت ماشینش و برای ا.ت دست تکون داد
+خدافظظ
روشو برگردوند که بره خونش که با صدای جین ایستاد
جین:یه کار خوب برات پیدا میکنم میزنگمم
داد زد:مرسیییی
دست تکون داد
عصر...
4:45 '
خواب بود که با صدای زنگ گوشیش پاشد..
Seokini oppa ..
با همون صدای خواب آلودش جواب داد...
+هوم؟
جین:سلامت کو؟
+سلام
جین:یه کار پیدا کردم
صاف نشست
+جانم بگو..
#jungkook #Bts
چون پارت اوله و حمایتا کمه شرط نداره..
۲.۱k
۱۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.