فیک گل رزم 🌹
part28
ویو جین
من نمیتونستم از یوری مراقبت کنم اون مادر میخواست
اون فقط یک بچه بود شیر میخورد
نمیدونستم چیکار کنم
♕ببخشید آقا پسر
☆بله
♕مادر پدر بچه کجان؟
توی اون لحضه نتونستم خودمو نگه دارم و تمام موضوع رو گفتم
♕عاا من نمیدونم چی بگم الان با یوری و تهیونگ چیکار میکنی؟
☆نمیدونم من فقط یک نوجونم یوری
مادر میخواد من نمیتونم از پسش بربیام
اما تهیونگ قضیه اون فرق داره
ویو ته جین
نمی دونستم اون حرفو بگم یا نه با خودم کلنجار میرفتم تا بلاخره
♕یوری رو بده به ما
☆هاااااا؟
♕دخترم تازه دیروز فوت شده
شناسنامشو هنوز باطل نکردیم میتونیم اونو براش درست کنیم ماری براش مادری میکنه هم به صلاح توعه هم من هم یوری
☆(نمیدونیستم چه جوابی بدم)
اخه یوری ۱سال و نیمشه بچه شما ۱روزش بود
♕من آشنا دارم درستش میکنه
☆آقا من باید با دوستم مشورت کنم بهتون خبر میدم
♕باشه
از کنار اون مرد دور شدم و پیش یونگی رفتم
^ هیونگ من واقعا نمیدونم اما ما که نمیتونیم از پس مراقبت های یک دختر کوچولو بربیایم؟
☆درسته
عذاب وجدان داشتم آیا این کار درستی بود من به بیمارستان رفتم و یوری توی بغل ماری بود اون خوشحال بود ومیخندید
هر دوی اون ها خوشحال بودنند اما تهیونگ چی چه بلایی سر اون میاد؟
با ته جین صحبت کردم و یوری رو دادم بهشون
اما اونگفت
♕جین پسرم قول بده هیچ وقت نه تو نه تهیونگ و نه یونگی دیگه سراغ یوری نیاید
اگه الان یوری رو بدی به من یوری دیگه وجود نداره
اون میشه کیم جویون
قبوله؟
من نمیخوام دیگه دخترمو از دست بدم
(ویو جویون)
وقتی که پدرم داشت اینهارو برام تعریف میکرد اشک از چشمانم سرازیر شد
پس اسمم یوری بوده
زندگی من همش دروغ بوده من حتی ۱۸ سالمم نیست
♕&.....
♡جویو. یور. عاا اصلا چه فرقی داره اسمت چیه چند سالته مهم اینه اونا دوست داشتن پیشت بودن (بغل کردن جویون)
((جویون یا یوری توی بغل شینا فقط گریه میکرد))
حمایت ✨🤗🩷🤍🩷🤍🩷🤍🩷
ویو جین
من نمیتونستم از یوری مراقبت کنم اون مادر میخواست
اون فقط یک بچه بود شیر میخورد
نمیدونستم چیکار کنم
♕ببخشید آقا پسر
☆بله
♕مادر پدر بچه کجان؟
توی اون لحضه نتونستم خودمو نگه دارم و تمام موضوع رو گفتم
♕عاا من نمیدونم چی بگم الان با یوری و تهیونگ چیکار میکنی؟
☆نمیدونم من فقط یک نوجونم یوری
مادر میخواد من نمیتونم از پسش بربیام
اما تهیونگ قضیه اون فرق داره
ویو ته جین
نمی دونستم اون حرفو بگم یا نه با خودم کلنجار میرفتم تا بلاخره
♕یوری رو بده به ما
☆هاااااا؟
♕دخترم تازه دیروز فوت شده
شناسنامشو هنوز باطل نکردیم میتونیم اونو براش درست کنیم ماری براش مادری میکنه هم به صلاح توعه هم من هم یوری
☆(نمیدونیستم چه جوابی بدم)
اخه یوری ۱سال و نیمشه بچه شما ۱روزش بود
♕من آشنا دارم درستش میکنه
☆آقا من باید با دوستم مشورت کنم بهتون خبر میدم
♕باشه
از کنار اون مرد دور شدم و پیش یونگی رفتم
^ هیونگ من واقعا نمیدونم اما ما که نمیتونیم از پس مراقبت های یک دختر کوچولو بربیایم؟
☆درسته
عذاب وجدان داشتم آیا این کار درستی بود من به بیمارستان رفتم و یوری توی بغل ماری بود اون خوشحال بود ومیخندید
هر دوی اون ها خوشحال بودنند اما تهیونگ چی چه بلایی سر اون میاد؟
با ته جین صحبت کردم و یوری رو دادم بهشون
اما اونگفت
♕جین پسرم قول بده هیچ وقت نه تو نه تهیونگ و نه یونگی دیگه سراغ یوری نیاید
اگه الان یوری رو بدی به من یوری دیگه وجود نداره
اون میشه کیم جویون
قبوله؟
من نمیخوام دیگه دخترمو از دست بدم
(ویو جویون)
وقتی که پدرم داشت اینهارو برام تعریف میکرد اشک از چشمانم سرازیر شد
پس اسمم یوری بوده
زندگی من همش دروغ بوده من حتی ۱۸ سالمم نیست
♕&.....
♡جویو. یور. عاا اصلا چه فرقی داره اسمت چیه چند سالته مهم اینه اونا دوست داشتن پیشت بودن (بغل کردن جویون)
((جویون یا یوری توی بغل شینا فقط گریه میکرد))
حمایت ✨🤗🩷🤍🩷🤍🩷🤍🩷
۶.۲k
۲۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.