کاردیشریم و سوسعم (پارت19)

سوسن: میدی یا نه؟
دروک: تا نفهمم نه
سوسن: بیخیال همینجا خوبه و به سمت طبقه بالا میره
دروک: از جاش بلند میشه دست سوسنو میگیره... براچی کیو میخوای بیاری
سوسن: عمر
دروک: با این حرف عصبی شدم دست سوسنو ول کردم... سوسن تو میدونی من از اونا خوشم نمیاد تو میخوای ببریش خونه من؟؟؟؟؟
سوسن: دروک اروم باش میخوام باهاش ریاضی کار کنم اخه خیلی درسش خوبه به 2.3 روز نکشیده که اومده کل درساشو عالی انجام داده به نمراتش دقت کن
دروک: خیلخب فقط بخاطر مامان بابا میزارم باهاش بری خونه مننننن
سوسن: خونه منننن خونه منننن نکن هااا دروک😐😂
دروک: باشه میتونی فردا بری کلیدو بهت میدم
سوسن: پریدم بغل دروک... مرسی داداش جوننننننننن🥹🌚😂
دروک: سوسن بغلم کرد و تشکر کرد منم بغلش کردم... خواهش میکنم سوزی

سوسن: رفتم طبقه بالا لباس عوض کنم یه دست لباس ست خونگی با رنگ بنفش برداشتم و پوشیدم موهامو شونه کردم بستم و اومدم پایین دوتا آبمیوه درست کردم و بردم پیش دروک و فیلم نگاه کردیم و خوردیم بعد یکی دو ساعت مامان بابا اومدن یه چیزی خوردن و رفتن اتاقشون و خسته بودن خوابیدن منو دروک هم خیلی خسته بودیم دروک رفت اتاق خودش خوابید منم رفتم اتاقم خوابیدم

ادامه دارد...