خب برای اینکه دیر شد به بزرگیه خودتون ببخشید
خب برای اینکه دیر شد به بزرگیه خودتون ببخشید
بعد بعضیاتون گفتین که که عکس رزی رو فراموشی کردی یا نزاشتی خب خوشملا من عکس رزی رو گزاشتم ولی نمیدونم که گزارش شده و پاک شده حالا دوباره براتون میزارم مرسی زیادی زر زدم بریم سراغه فیک🥂✨
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
(خب داستان از زبانه نویسنده یعنی بنده حقیرکصخل😁)
لونا داشت تو بالکن سیگار میکشبد که رونا سیگارو از دستش میگیره و زیره پاش له میکنه
لونا: این چه کاری بود!؟
رونا: نگا تو آجیه منی نمیزارم همینجوری با درد قلبت زندگیتو بگذرونی
لونا: شما نظری داری؟😐
رونا: حالشو بگیر
(حاله کیو بگیره؟ ریندو ی بدبختو میگه
رونا: خانم نویسنده میخواستی داستانو یه جور دیگه بنویسیییی💢
خب حالا ادامه یک دو سه حرکت)
لونا: آجی جان تو حاله دوست پسراتو میگیری کیف میکنی حاله من که فرقی نمیکنه چه حالشونو بگیرم یا نگیرم
رونا: پس هنوز عاشقی🥱
لونا: خب که چی😐😑
رونا: یه جوری حالشو بگیر که پات بیفته اذیتش کن!!
لونا: خواهر جان همینجوریشم به پام داره میفته
رونا:😑😑😑🔪
لونا: اصن هرچی شما بگید😑😒
رونا: آفرین خواهر خوشملم حالا برو لباسی که برات خریدم رو تختت گذاشتمو بپوش با دخترا میخوایم بریم🥂✨✨✨
لونا:عژببب اوکی😏
لونا رفت لباسی که رونا ژان براش خریده بود را پوشید(اسلاید دوم)
رونا: ماشالا بزنم به تخته خیلی بهت میدا یه چرخ بزن یه راه برو ببینم
لونا: مگه من مدلم😐
رونا: همین کارو خراب کرده کن مدل نیسییی💢
لونا: ول کن بیا بریم دخترا بار منتظرن
رونا: عوفففف
سوار ماشینشون شدن و به سمته بار حرکت کردن
وقتی رسیدن دخترا رو دیدن که دارن حکم بازی میکنن و ویسگی میخورن
رونا: ای تک خورااا
لونا هم رفت دوتا ویسگی برای خودش و رونا اورد و اونا هم به بازی پیوستن
(بعد از یه ربع )
؟؟؟: دخترا ماهم بازی کنیم؟
دخترا همه برگشتن....
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
😐😐😐😁😁😁
بعد بعضیاتون گفتین که که عکس رزی رو فراموشی کردی یا نزاشتی خب خوشملا من عکس رزی رو گزاشتم ولی نمیدونم که گزارش شده و پاک شده حالا دوباره براتون میزارم مرسی زیادی زر زدم بریم سراغه فیک🥂✨
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
(خب داستان از زبانه نویسنده یعنی بنده حقیرکصخل😁)
لونا داشت تو بالکن سیگار میکشبد که رونا سیگارو از دستش میگیره و زیره پاش له میکنه
لونا: این چه کاری بود!؟
رونا: نگا تو آجیه منی نمیزارم همینجوری با درد قلبت زندگیتو بگذرونی
لونا: شما نظری داری؟😐
رونا: حالشو بگیر
(حاله کیو بگیره؟ ریندو ی بدبختو میگه
رونا: خانم نویسنده میخواستی داستانو یه جور دیگه بنویسیییی💢
خب حالا ادامه یک دو سه حرکت)
لونا: آجی جان تو حاله دوست پسراتو میگیری کیف میکنی حاله من که فرقی نمیکنه چه حالشونو بگیرم یا نگیرم
رونا: پس هنوز عاشقی🥱
لونا: خب که چی😐😑
رونا: یه جوری حالشو بگیر که پات بیفته اذیتش کن!!
لونا: خواهر جان همینجوریشم به پام داره میفته
رونا:😑😑😑🔪
لونا: اصن هرچی شما بگید😑😒
رونا: آفرین خواهر خوشملم حالا برو لباسی که برات خریدم رو تختت گذاشتمو بپوش با دخترا میخوایم بریم🥂✨✨✨
لونا:عژببب اوکی😏
لونا رفت لباسی که رونا ژان براش خریده بود را پوشید(اسلاید دوم)
رونا: ماشالا بزنم به تخته خیلی بهت میدا یه چرخ بزن یه راه برو ببینم
لونا: مگه من مدلم😐
رونا: همین کارو خراب کرده کن مدل نیسییی💢
لونا: ول کن بیا بریم دخترا بار منتظرن
رونا: عوفففف
سوار ماشینشون شدن و به سمته بار حرکت کردن
وقتی رسیدن دخترا رو دیدن که دارن حکم بازی میکنن و ویسگی میخورن
رونا: ای تک خورااا
لونا هم رفت دوتا ویسگی برای خودش و رونا اورد و اونا هم به بازی پیوستن
(بعد از یه ربع )
؟؟؟: دخترا ماهم بازی کنیم؟
دخترا همه برگشتن....
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
😐😐😐😁😁😁
۲.۳k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.