زندگی یک مافیا پارت ۶
ویو لونا
بیدار شدم دیدم ۱۲ چقدر خوابیدم وقتی بلد شدم رفتم سرویس و کار های لازم انجام دادم و دباره رفتی توی اتاقم که یهو برون عمارت از توپنجره ی اتاقم یول رو دیدم
وای یعنی واقعا منو دوست داره یعو ذوق مرگ شدم یواشکی بیرون عمارت رفتم و
یول:سلام خانوم کوچولو
لونا:اولا من کوچولو نیستم دومن چرا اومدی
یول:چون دولت برات تنگ شده
لونا الان نباید میومدی
یول:حداقل شمارتو بده
لونا :باش
دادم و رفتم تو اتاق
فلش بک به دوسال دیگه و ..........
یاع یاع یاع حال کردی کجا تمومش کردم
خوب شرط ها
۵ لایک
۶ کامنت
بیدار شدم دیدم ۱۲ چقدر خوابیدم وقتی بلد شدم رفتم سرویس و کار های لازم انجام دادم و دباره رفتی توی اتاقم که یهو برون عمارت از توپنجره ی اتاقم یول رو دیدم
وای یعنی واقعا منو دوست داره یعو ذوق مرگ شدم یواشکی بیرون عمارت رفتم و
یول:سلام خانوم کوچولو
لونا:اولا من کوچولو نیستم دومن چرا اومدی
یول:چون دولت برات تنگ شده
لونا الان نباید میومدی
یول:حداقل شمارتو بده
لونا :باش
دادم و رفتم تو اتاق
فلش بک به دوسال دیگه و ..........
یاع یاع یاع حال کردی کجا تمومش کردم
خوب شرط ها
۵ لایک
۶ کامنت
۳.۱k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.