خون رنگی(پارت ۷)
از زبان راوي
کوک و تهیونگ هر دو باهم به ا.ت درخواست رقص دادن ا.ت از این کارشون خوشش اومد که یهو تهیونگ دست ا.ت گرفت و باهاش رقصید که یهو کوک دست ا.ت کشید و باهاش رقصید تهیونگ و کوک هر دو داشتن دیونه میشدن به خاطر همین ا.ت بردن تو یکی از اتاق های بار.
ویو ا.ت
داشتم باهاشون می رقصیدم که یهو منو بردن تو یکی از اتاق های بار.
ویو کوک
داشتم با ا.ت میرقصیدم که که از بو خونش داشتم دیونه می شدم بخاطر همین منو تهیونگ ا.ت بردیم تو یکی از اتاق های بار ا.ت متعجب شده بود و به ما گفت.
ا.ت:چیکار میکنید
کوک: هیچی
تهیونگ: فقط میخوایم .....
از زبان راوي
تلفن تهیونگ زنگ خورد و جواب داد بعد ۱ دقیقه یه گفت: کوک بهتره الان از اینجا بریم
کوک پرسید چرا ولی جوابی نگرفت و فهمید قرار چه اتفاقی بیوفته سریع اون مکان رو ترک کردن و ا.ت بعد از رفتن اون ها یه تاکسی گرفت و رفت خونه.
ویو تهیونگ
ا.ت بردیم تو یکی از اتاق های بار امدم بهش بگم که ما خونش رو میخوایم که گوشیم زنگ خورد جواب دادم
مکالمه
تهیونگ:الو
؟:الو قربان زود آنجا رو ترک کنید جعون داره میاد اونجا.(جعون همون پدر کوک هست که اگه بفهمه با خاندان کیم دست به یکی کردن کله هر دوشون رو میکنه)
تهیونگ گوشی رو قطع کرد و به کوک گفت که برن کوک زهن تهیونگ رو خوند و با هم رفتن ولی نمی دونستن کجا برن آخه پدر کوک میومد دنبال شون به خاطر همین تصمیم گرفتن برن خانه ا.ت به طرف خانه ا.ت رفتن وقتی رسیدن.......ادامه دارد.....
شرط پارت بعد
۵لایک
۳کامنت
همایت کنید
کوک و تهیونگ هر دو باهم به ا.ت درخواست رقص دادن ا.ت از این کارشون خوشش اومد که یهو تهیونگ دست ا.ت گرفت و باهاش رقصید که یهو کوک دست ا.ت کشید و باهاش رقصید تهیونگ و کوک هر دو داشتن دیونه میشدن به خاطر همین ا.ت بردن تو یکی از اتاق های بار.
ویو ا.ت
داشتم باهاشون می رقصیدم که یهو منو بردن تو یکی از اتاق های بار.
ویو کوک
داشتم با ا.ت میرقصیدم که که از بو خونش داشتم دیونه می شدم بخاطر همین منو تهیونگ ا.ت بردیم تو یکی از اتاق های بار ا.ت متعجب شده بود و به ما گفت.
ا.ت:چیکار میکنید
کوک: هیچی
تهیونگ: فقط میخوایم .....
از زبان راوي
تلفن تهیونگ زنگ خورد و جواب داد بعد ۱ دقیقه یه گفت: کوک بهتره الان از اینجا بریم
کوک پرسید چرا ولی جوابی نگرفت و فهمید قرار چه اتفاقی بیوفته سریع اون مکان رو ترک کردن و ا.ت بعد از رفتن اون ها یه تاکسی گرفت و رفت خونه.
ویو تهیونگ
ا.ت بردیم تو یکی از اتاق های بار امدم بهش بگم که ما خونش رو میخوایم که گوشیم زنگ خورد جواب دادم
مکالمه
تهیونگ:الو
؟:الو قربان زود آنجا رو ترک کنید جعون داره میاد اونجا.(جعون همون پدر کوک هست که اگه بفهمه با خاندان کیم دست به یکی کردن کله هر دوشون رو میکنه)
تهیونگ گوشی رو قطع کرد و به کوک گفت که برن کوک زهن تهیونگ رو خوند و با هم رفتن ولی نمی دونستن کجا برن آخه پدر کوک میومد دنبال شون به خاطر همین تصمیم گرفتن برن خانه ا.ت به طرف خانه ا.ت رفتن وقتی رسیدن.......ادامه دارد.....
شرط پارت بعد
۵لایک
۳کامنت
همایت کنید
۲.۳k
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.