•ࡅ߳ܭ ܝ݆ߺߊ ܝ ࡅ߳ܨ ࡅ߳ܣࡅ࡙ࡐ ࡅ߭ܭَ•
تک پارتی تهیونگ'درخواستی 'قسمت دوم'
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی دلت شیرینی میخواست و....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
=بله بفرمایید داخل
+مرسی
=خواهش میکنم
ویو تهیونگ:
امروز تمرین برای موزیک ویدیو جدیدمون و ضبط اون رو داشتیم که وقتی تموم شد هرکدوممون رفتیم تو دفتر خودمون تا چنتا پرونده که داشتیم رو بررسی و تموم کنیم... ساعت هشت و ده دقیقه بود که مشغول جمع کردن پرونده ها بودم که زود برم خونه و ا/ت رو با یه کادویی که بهش خریدم سورپرایز کنم... که یهویی یکی در زد.
_بله، بفرمایید تو
_ته ته
_عع سلام ا/ت تویی، خوبی عزیزدلم، اتفاقی افتاده؟(از صندلیش بلند میشه و میره پیش ا/ت و بغلش میکنه)
+های مای لیدل تایگر... نو ته هیچی نشده(تو اینجا از بغل تهیونگ بیرون میاد و این حرفا رو میگه)
_هوم، بیا بشین بانیم
+ام چکار میکردی؟(رفت نشست پیش تهیونگ)
_هیچ تاساعت پنج داشتیم موزیک ویدیو رو تمرین و ضبط میکردیم و از پنج به بعد هم دارم پرونده هارو بررسی میکنم
+خسته نباشی ببر کوچولو
_عع مگه من کوچولو ام؟(کیوت)
+اهوم تو همیشه ببر کوچولوی خودمی(کیوت)
_باشع باشع من تسلیم(با خنده)
_نفسم اون چیه تو دستت؟
+عا اها، دلم هوس شیرینی همیشگیا رو کرده بود رفتم خریدم ولی دلم نیومد تنهایی بخورم
_اخ من فداتشم زندگیم قربونت بشم من الهی دورت بگردم
+خدانکنه🥰
ویو ا/ت:
همونجوری که داشتیم با ته ته حرف میزدیم(حرفاشون روهم خودتون میدونین دیگه)، که یه دفعه ای دلم تیرکشید و درد گرفت که این باعث شد که بغض بگیرم و صورتمو مچاله کنم.
+آخ(اروم گفت ولی تهیونگ شنید)
_بیب چیشد(با نگرانی)
که یه دفعه ای ا/ت شروع کرد به گریه کردن.
+هقققق دلم
_ا/ت دلت چیشدش(با بغض)
_ا/ت عزیزدلم گریه نکن بگو ببینم چیشد
+ته دلم دردمیکنه(گریه)
_الان اینجوری شد؟
+نه... از صبح دردمیکنه(گریه)
_ا/ت... پس چرا بهم نگفتی😢
+چون سرت شلوغ بود نخواستم مزاحمت بشم
_عزیزدلم تموم وقت من برای توعه... ا/ت قول بده دیگه هرچیت شد بهم بگی حتی اگه توی کره نبودم هم زنگ بزنی بهم بگی
+قول میدم
_افلین کوشولوم(کیوت)
و بعد تهیونگ با انگشت شصتش اشکای ا/ت رو پاک کرد و یه بوسه خیس عاشقانه رو شروع کردن... که بعد چند دقیقه نفس کم اوردن و از هم جدا شدن
_خب حالا پاشو بریم خونه که حالت خوب بشه
+ته ته
_جونم
+میشه بریم یکم بگردیم و شامم بیرون بخوریم
_پس دلت چی؟... عا یه لحظه وایسا
+هوم
_خانوم منشی(صداش میکنه)
منشی در میزنه و میاد داخل و تعظیم میکنه و میگه
=بلع اقای کیم
_بگو یدونه مسکن و یه لیوان اب برای ا/ت بیارن
=چشم
و میره و بعد دقایقی کوتاه یکی از کارکنان اشپزخونه کمپانی در میزنه و میاد تو بعد از تعظیم دارو و اب رو برای ا/ت میاره. علامت کارکن اشپزخونه: &
&بفرمایید خانوم کیم
+دستتون دردنکنه
&اقای کیم کاری ندارین
_نه ممنونم
&خواهش میکنم،با اجازتون(و میره بیرون)
_حالت خوبه؟
+اهوم بهترم
_خداروشکر
+تهیونگ بریم؟
_اگه حالت بهتره بریم
تهیونگ پاشد و دست ا/ت رو گرفت و باهم از کمپانی خارج شدن... ساعت نه بود... تهیونگ خودش ماشین رو میروند و بادیگارد ها هم دنبالشون با ماشین خودشون میرفتن... باهم رفتن یه رستوران و شام روهم خوردن و یکم گشتن و رفتن خونه.... رفتن اتاق مشترکشون و تهیونگ لباس هاشو عوض کرد و ا/ت هم نشسته بود رو تخت و بدن تهیونگ رو تماشا میکرد.
_ا/ت خانوم، دلت شیطونی نمیخواد که؟(لبخندشیطانی)
+نه نه اشتباه کردم(خنده)
_ولی بلاخره یه شب که لذتشو میبریم(لبخند شیطانی)
+باشع(خنده)
_ام چرا پا نمیشی لباساتو دربیاری؟
+حوصلم نمیاد
_بزار من دربیارم
+هوم
تهیونگ لباسای ا/ت رو دراورد و دستی روی سینه هاش کشید و بوسه ای روشون با لبخند شیطانی زد و بعد لباسای راحتیش رو تنش کرد و بعد کنار هم دراز کشیدن.
+ببخشید امروز اذیتت کردم
_اینجوری نگو، حاضرم همیشه هرکاری واست بکنم
+دوست دارم😊
_ولی من نه
+ها؟
_چون عاشقتم(لبخند)
تموم شد... چطور بود؟
#بی_تی_اس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی دلت شیرینی میخواست و....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
=بله بفرمایید داخل
+مرسی
=خواهش میکنم
ویو تهیونگ:
امروز تمرین برای موزیک ویدیو جدیدمون و ضبط اون رو داشتیم که وقتی تموم شد هرکدوممون رفتیم تو دفتر خودمون تا چنتا پرونده که داشتیم رو بررسی و تموم کنیم... ساعت هشت و ده دقیقه بود که مشغول جمع کردن پرونده ها بودم که زود برم خونه و ا/ت رو با یه کادویی که بهش خریدم سورپرایز کنم... که یهویی یکی در زد.
_بله، بفرمایید تو
_ته ته
_عع سلام ا/ت تویی، خوبی عزیزدلم، اتفاقی افتاده؟(از صندلیش بلند میشه و میره پیش ا/ت و بغلش میکنه)
+های مای لیدل تایگر... نو ته هیچی نشده(تو اینجا از بغل تهیونگ بیرون میاد و این حرفا رو میگه)
_هوم، بیا بشین بانیم
+ام چکار میکردی؟(رفت نشست پیش تهیونگ)
_هیچ تاساعت پنج داشتیم موزیک ویدیو رو تمرین و ضبط میکردیم و از پنج به بعد هم دارم پرونده هارو بررسی میکنم
+خسته نباشی ببر کوچولو
_عع مگه من کوچولو ام؟(کیوت)
+اهوم تو همیشه ببر کوچولوی خودمی(کیوت)
_باشع باشع من تسلیم(با خنده)
_نفسم اون چیه تو دستت؟
+عا اها، دلم هوس شیرینی همیشگیا رو کرده بود رفتم خریدم ولی دلم نیومد تنهایی بخورم
_اخ من فداتشم زندگیم قربونت بشم من الهی دورت بگردم
+خدانکنه🥰
ویو ا/ت:
همونجوری که داشتیم با ته ته حرف میزدیم(حرفاشون روهم خودتون میدونین دیگه)، که یه دفعه ای دلم تیرکشید و درد گرفت که این باعث شد که بغض بگیرم و صورتمو مچاله کنم.
+آخ(اروم گفت ولی تهیونگ شنید)
_بیب چیشد(با نگرانی)
که یه دفعه ای ا/ت شروع کرد به گریه کردن.
+هقققق دلم
_ا/ت دلت چیشدش(با بغض)
_ا/ت عزیزدلم گریه نکن بگو ببینم چیشد
+ته دلم دردمیکنه(گریه)
_الان اینجوری شد؟
+نه... از صبح دردمیکنه(گریه)
_ا/ت... پس چرا بهم نگفتی😢
+چون سرت شلوغ بود نخواستم مزاحمت بشم
_عزیزدلم تموم وقت من برای توعه... ا/ت قول بده دیگه هرچیت شد بهم بگی حتی اگه توی کره نبودم هم زنگ بزنی بهم بگی
+قول میدم
_افلین کوشولوم(کیوت)
و بعد تهیونگ با انگشت شصتش اشکای ا/ت رو پاک کرد و یه بوسه خیس عاشقانه رو شروع کردن... که بعد چند دقیقه نفس کم اوردن و از هم جدا شدن
_خب حالا پاشو بریم خونه که حالت خوب بشه
+ته ته
_جونم
+میشه بریم یکم بگردیم و شامم بیرون بخوریم
_پس دلت چی؟... عا یه لحظه وایسا
+هوم
_خانوم منشی(صداش میکنه)
منشی در میزنه و میاد داخل و تعظیم میکنه و میگه
=بلع اقای کیم
_بگو یدونه مسکن و یه لیوان اب برای ا/ت بیارن
=چشم
و میره و بعد دقایقی کوتاه یکی از کارکنان اشپزخونه کمپانی در میزنه و میاد تو بعد از تعظیم دارو و اب رو برای ا/ت میاره. علامت کارکن اشپزخونه: &
&بفرمایید خانوم کیم
+دستتون دردنکنه
&اقای کیم کاری ندارین
_نه ممنونم
&خواهش میکنم،با اجازتون(و میره بیرون)
_حالت خوبه؟
+اهوم بهترم
_خداروشکر
+تهیونگ بریم؟
_اگه حالت بهتره بریم
تهیونگ پاشد و دست ا/ت رو گرفت و باهم از کمپانی خارج شدن... ساعت نه بود... تهیونگ خودش ماشین رو میروند و بادیگارد ها هم دنبالشون با ماشین خودشون میرفتن... باهم رفتن یه رستوران و شام روهم خوردن و یکم گشتن و رفتن خونه.... رفتن اتاق مشترکشون و تهیونگ لباس هاشو عوض کرد و ا/ت هم نشسته بود رو تخت و بدن تهیونگ رو تماشا میکرد.
_ا/ت خانوم، دلت شیطونی نمیخواد که؟(لبخندشیطانی)
+نه نه اشتباه کردم(خنده)
_ولی بلاخره یه شب که لذتشو میبریم(لبخند شیطانی)
+باشع(خنده)
_ام چرا پا نمیشی لباساتو دربیاری؟
+حوصلم نمیاد
_بزار من دربیارم
+هوم
تهیونگ لباسای ا/ت رو دراورد و دستی روی سینه هاش کشید و بوسه ای روشون با لبخند شیطانی زد و بعد لباسای راحتیش رو تنش کرد و بعد کنار هم دراز کشیدن.
+ببخشید امروز اذیتت کردم
_اینجوری نگو، حاضرم همیشه هرکاری واست بکنم
+دوست دارم😊
_ولی من نه
+ها؟
_چون عاشقتم(لبخند)
تموم شد... چطور بود؟
#بی_تی_اس
۱۶.۸k
۰۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.