از کـربـلا به سـوی مـدیـنـه سـفـر کـنیم
از کـربـلا به سـوی مـدیـنـه سـفـر کـنیم
از روضــه هـا گـذشتـه نگاهی به در کنیم
پـیـراهـــن عـزای حـسـیـن را بـیـاوریـد
تـا در عـزای حـضـرت زهـرا بـه بـر کـنیم
وقـتـی خـدا ، نـبـی و علی گریه می کنند
پـس مـا چـگـونـه از غـم مـادر حذر کنیم
جـان هـا بـه روی لـب بـرسـد با نظاره ای
وقـتـی بـه عرض کوچه ی غمها نظر کنیم
مـا را دعـا کــنـیـد کـه باشـیـم عـزای او
ای وای اجل رسد ، چه خاکی به سر کنیم
روضـه بـپـا کـنـیـم و صـدا را رهـا کـنیم
بـا نـالـه هـا عـزیـز خـدا را خـبـر کـنـیم
ای آخـریـن عـزیـز عـزیـزان حـق بـــیــا
تـا از مـیـان روضـه ی زهـرا گـذر کـنـیم
از روضــه هـا گـذشتـه نگاهی به در کنیم
پـیـراهـــن عـزای حـسـیـن را بـیـاوریـد
تـا در عـزای حـضـرت زهـرا بـه بـر کـنیم
وقـتـی خـدا ، نـبـی و علی گریه می کنند
پـس مـا چـگـونـه از غـم مـادر حذر کنیم
جـان هـا بـه روی لـب بـرسـد با نظاره ای
وقـتـی بـه عرض کوچه ی غمها نظر کنیم
مـا را دعـا کــنـیـد کـه باشـیـم عـزای او
ای وای اجل رسد ، چه خاکی به سر کنیم
روضـه بـپـا کـنـیـم و صـدا را رهـا کـنیم
بـا نـالـه هـا عـزیـز خـدا را خـبـر کـنـیم
ای آخـریـن عـزیـز عـزیـزان حـق بـــیــا
تـا از مـیـان روضـه ی زهـرا گـذر کـنـیم
۲.۷k
۲۰ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.