پارت ۴
پارت ۴
که یه دفه پسرا یه عوووووو کشیدن که ترسیدم
+ چیشد!؟
_ نمیدونم
رفتیم سرکوچه
که دانی و عمی اومدن
سانی گف : دوس میشی باهاش
گفت : من با این بیریخت زشت دوس نمیشم
پودر شدن قلبم رو حس کردم
لبخند مصنوعی زدم و گفتم : دانی جدی نگیر جرت حقیقت بود
یه دفعه عمی سانی رو صدا کرد و گفت : بیا اینجا کارت دارم
سانی رف جلو که یه دفعه عمی یه بوسه روی گونه سانی کاشت
به دانی نگا کردم که داش با لبخند زیبایی به عمی و سانی نگا میکرد
بغض کرده بودم
_____________________________________________
به نظر تون چرا پسرا عووووووو کشیدن
که یه دفه پسرا یه عوووووو کشیدن که ترسیدم
+ چیشد!؟
_ نمیدونم
رفتیم سرکوچه
که دانی و عمی اومدن
سانی گف : دوس میشی باهاش
گفت : من با این بیریخت زشت دوس نمیشم
پودر شدن قلبم رو حس کردم
لبخند مصنوعی زدم و گفتم : دانی جدی نگیر جرت حقیقت بود
یه دفعه عمی سانی رو صدا کرد و گفت : بیا اینجا کارت دارم
سانی رف جلو که یه دفعه عمی یه بوسه روی گونه سانی کاشت
به دانی نگا کردم که داش با لبخند زیبایی به عمی و سانی نگا میکرد
بغض کرده بودم
_____________________________________________
به نظر تون چرا پسرا عووووووو کشیدن
۳.۱k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.