Brown sugar : شکر قهوه ای
Brown sugar : شکر قهوه ای
Part۱۰۰
ملیحه: میکائل تصادف کرده رفته تو کما
شیرین: یعنی چی کجاست؟
با استرس بلند شدم یک چیزی پوشیدم
شیرین: پاشو بریم بیمارستان
ملیحه: ول کن شیرین بدرک
شیرین: چی رو بدرک بدو
از خونه زدم بیرون که ملیحه امد دنبالم یک تاکسی گرفتیم و رفتیم بیمارستان رسیدیم از پرستار ها پرسیدیم که شماره اتاقشو گفت
(سعید)
شیرین امدش
سعید: سلام
شیرین: چرا موهایی سر میکائل تراشیدن؟
سعید: سرش شکسته بود برای همین
شیرین رفت کنار میکائل و شروع کرد به گریه کردن ک ملیحه میخواست بره پیش شیرین ک دستشو گرفتم
سعید: بزار راحت باشه ولش کن
دست ملیحه رو که همنجور گرفتم بردم تو حیاط بیمارستان نشستیم
ملیحه: بازم با اینکه میکائل شیرین ازار داده بازم شیرین دوسش داره
سعید: میکائل هم دوسش داره
ملیحه: نداره کسی که عاشق یکی باشه اون طرفمو اذیت نمکنه
سعید: من ملیحه میتونم ازت یک فرصت دیگه بگیرم؟
ملیحه: تو برام تموم شدی سعید خودتم خوب میدونی
سعید: ولی من هرجور شده خودمو بهت ثابت میکنم
(شیرین)
بالایی سر میکائل وایستادم و شروع کردم به گریه کردن دست هاشو گرفتم
شیرین:میکائل پاشو چته اخه؟ بخدا بمیری میام تو قبر جرت میدم پاشو اخه یک مافیا بمیره تو بی کسی بده پاشو پاشو پاشو همنجور
دستشو تکون میدادم که یکدفعه چشم هاشو باز کرد ک دستشو ول کردم و خودمو عقب کشیدم و اشک هامو پاک کردم و با اخم به میکائل نگاه کردم
Part۱۰۰
ملیحه: میکائل تصادف کرده رفته تو کما
شیرین: یعنی چی کجاست؟
با استرس بلند شدم یک چیزی پوشیدم
شیرین: پاشو بریم بیمارستان
ملیحه: ول کن شیرین بدرک
شیرین: چی رو بدرک بدو
از خونه زدم بیرون که ملیحه امد دنبالم یک تاکسی گرفتیم و رفتیم بیمارستان رسیدیم از پرستار ها پرسیدیم که شماره اتاقشو گفت
(سعید)
شیرین امدش
سعید: سلام
شیرین: چرا موهایی سر میکائل تراشیدن؟
سعید: سرش شکسته بود برای همین
شیرین رفت کنار میکائل و شروع کرد به گریه کردن ک ملیحه میخواست بره پیش شیرین ک دستشو گرفتم
سعید: بزار راحت باشه ولش کن
دست ملیحه رو که همنجور گرفتم بردم تو حیاط بیمارستان نشستیم
ملیحه: بازم با اینکه میکائل شیرین ازار داده بازم شیرین دوسش داره
سعید: میکائل هم دوسش داره
ملیحه: نداره کسی که عاشق یکی باشه اون طرفمو اذیت نمکنه
سعید: من ملیحه میتونم ازت یک فرصت دیگه بگیرم؟
ملیحه: تو برام تموم شدی سعید خودتم خوب میدونی
سعید: ولی من هرجور شده خودمو بهت ثابت میکنم
(شیرین)
بالایی سر میکائل وایستادم و شروع کردم به گریه کردن دست هاشو گرفتم
شیرین:میکائل پاشو چته اخه؟ بخدا بمیری میام تو قبر جرت میدم پاشو اخه یک مافیا بمیره تو بی کسی بده پاشو پاشو پاشو همنجور
دستشو تکون میدادم که یکدفعه چشم هاشو باز کرد ک دستشو ول کردم و خودمو عقب کشیدم و اشک هامو پاک کردم و با اخم به میکائل نگاه کردم
۸.۶k
۰۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.