معلم من!
part ⁴
مطلوم نگاهم میکرد که یه دفعه بچه ها اومدن تو کلاس.
سریع نگاهمو ازش گرفتمو رفتم سرجام نشستم که بلندشدو به سمتم اومد.
بهش نگاه کردم که سرشو خم کردو در گوشم گفت:بیبی گرلم چرا نمیای پیش ددیت؟!
و نگاهشو بهم داد.
بهش نگاه کردم که کسی که بغل دستم نشسته بود اوووو بلندی گفت که توجه تمام کلاس به ما جلب شد.
با تعجب به مونا که بغل دستیم بود نگاه کردم که داد زد:معلم و ات باهممننننن !
همه با تعجب به ما نگاه میکردن که سریع گفتم:این چه حرفیه؟!
با دهنمو قورت دادمو ادامه دادم:چرا الکی میگید؟!
مونا:باشه باشه
بچه ها ما از هیچی خبر نداریم!
و همشون خندیدن.
کوک خودشم داشت به اونا میخندید.
نیشگون ازش گرفتم که بهم نگاه کردو دستشو نوازش وار روی موهام کشید.
ات:کوک دارن نگاهمون میکنن!
کوک:مگه بده دارم عشقمو نوازش میکنم به اونا چه!
که..........
ادامه دارد.........
مطلوم نگاهم میکرد که یه دفعه بچه ها اومدن تو کلاس.
سریع نگاهمو ازش گرفتمو رفتم سرجام نشستم که بلندشدو به سمتم اومد.
بهش نگاه کردم که سرشو خم کردو در گوشم گفت:بیبی گرلم چرا نمیای پیش ددیت؟!
و نگاهشو بهم داد.
بهش نگاه کردم که کسی که بغل دستم نشسته بود اوووو بلندی گفت که توجه تمام کلاس به ما جلب شد.
با تعجب به مونا که بغل دستیم بود نگاه کردم که داد زد:معلم و ات باهممننننن !
همه با تعجب به ما نگاه میکردن که سریع گفتم:این چه حرفیه؟!
با دهنمو قورت دادمو ادامه دادم:چرا الکی میگید؟!
مونا:باشه باشه
بچه ها ما از هیچی خبر نداریم!
و همشون خندیدن.
کوک خودشم داشت به اونا میخندید.
نیشگون ازش گرفتم که بهم نگاه کردو دستشو نوازش وار روی موهام کشید.
ات:کوک دارن نگاهمون میکنن!
کوک:مگه بده دارم عشقمو نوازش میکنم به اونا چه!
که..........
ادامه دارد.........
۱۸.۳k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.