اسلاید ۲ لباسی که لولی رفت پیش تهیونگ
#𝗠𝘆_𝘀𝘁𝗿𝗶𝗰𝘁_𝗯𝗼𝘆𝗳𝗿𝗶𝗲𝗻𝗱🎧
↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 15
↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦
ویو تهیونگ
این دختره عوضی هیچ وقت فکر نمیکردم این قدر زرنگ باشه که این همه اتو ازم داشته باشه لاشی
کارت پولمو بهش دادم و از خونه بیرونش کردم
خدارو شکر که ا/ت نمیتونه بیاد این پارتی و منو ببینه وگرنه زندم نمیزاره اگه من روش غیرتی باشم اون از من بدتره اصلا نمیزارع برم دور هیچ دختری ولی بازم اگه خبرش پخش شه هم ا/تو از دست میدم هم آرمی هارو و هم جایگاهمو اوففففف ولی بازم خدارو شکر که ا/ت کسی رو نداره که این خبرو بهش بده(ا/ت به تهیونگ نگفته که داداشش فلیکس یه آیدل هست و تهیونگ نمیدونه)
ویو تهیونگ
یه آهنگ گزاشتم و روی رقص جدید مون داشتم تمرین میکردم ساعت نزدیک ۱۲ بود خسته شدم از تمرین رفتم پای گوشیم چند روز بود از ا/ت خبر نداشتم البته به همدیگه پیام میدادیم رفتم بهش زنگ زدم ۳بار بهش زنگ زدم جواب نداد چرا ؟
حتما گوشیش رو زده رو بی صدا عادیه این چیزا برا این دختره😂😂
(دینگ دینگ زنگ در میخوره)
صدای زنگ رو که شنیدم دلم ریخت کیه این ساعت از پشت چشمی نگاه کردم جیمین بود چند دست غذا گرفته بود آمده بود اینجا درو براش باز کردم
جیمین : سَ لام (کیوتتتتتتت)
تهیونگ : علیک
رفتن تو
ویو تهیونگ
با جیمین دوباره رفتیم رقص جدید مون رو تمرین میکردیم چون خیلی سخت بود باید شب و روز تمرین میکردیم
رقص مون تمومش شد ساعت ۲ بود گوشیم زنگ خورد ا/ت بود
ششششششعتتتتتتت
جلوی جیمین آخه
جیمین دیدش
جیمین : هااااااا چیه دوست دختر ته سیوش کردی عشقم آره آره(ازیتش میکنه)
تهیونگ : نه چیز...ام...چیزمه...چیز بود دیگه..نمیدونم
جیمین : خوب تعریف کن ببینم چه غلطی کردی ها
تهیونگ همه چی رو براش تعریف کرد حتا قضیه لولی رو
جیمین : ههعی ناراحت شدم هیونگ باورم نمیشه تو حتا پیش کسی درد دل هم نکردی آخه
تهیونگ : واقعا ریدم تو این زندگی
جیمین : حالا میخوای چی کارش کنی؟
تهیونگ : خوب ببین قرار نیست کسی از این پارتی چیزی بفهمه حتا خبر نگار ها هم نمیان و فقط چند تا ایدل خارجی و کرهای ان چیزی نیست که ا/ت هم که نمیاد آخه چه طور میتونه بیاد هوم؟
جیمین : آره دیگه این طور که تو میگی اصلا قرار نیست برات شر بشه ا/ت رو از دست بدی آره دیگه آفرین خوشم امد
تهیونگ : واقعا دیگه فکرم نمیکشه
جیمین : حالا چندتا عکس از این دوست دخترت نشونم بده ببینم صلیقت خوبه
تهیونگ : لولی؟
جیمین با اخم نگاش میکنه : من گفتم اون عفریطه منظورم ا/ته
تهیونگ : آهاا حالا این طوری هم بهش فوش نده
جیمین : ببینم تو که به لولی علاقهای نداری هاا؟
تهیونگ : لولی (یکم تو فکر رفت)
خوب حالا این قضیه رو ولش کن
ادامه دارد................
↬#𝗽𝗮𝗿𝘁 15
↬#𝗮𝗿𝗺𝗶❦
ویو تهیونگ
این دختره عوضی هیچ وقت فکر نمیکردم این قدر زرنگ باشه که این همه اتو ازم داشته باشه لاشی
کارت پولمو بهش دادم و از خونه بیرونش کردم
خدارو شکر که ا/ت نمیتونه بیاد این پارتی و منو ببینه وگرنه زندم نمیزاره اگه من روش غیرتی باشم اون از من بدتره اصلا نمیزارع برم دور هیچ دختری ولی بازم اگه خبرش پخش شه هم ا/تو از دست میدم هم آرمی هارو و هم جایگاهمو اوففففف ولی بازم خدارو شکر که ا/ت کسی رو نداره که این خبرو بهش بده(ا/ت به تهیونگ نگفته که داداشش فلیکس یه آیدل هست و تهیونگ نمیدونه)
ویو تهیونگ
یه آهنگ گزاشتم و روی رقص جدید مون داشتم تمرین میکردم ساعت نزدیک ۱۲ بود خسته شدم از تمرین رفتم پای گوشیم چند روز بود از ا/ت خبر نداشتم البته به همدیگه پیام میدادیم رفتم بهش زنگ زدم ۳بار بهش زنگ زدم جواب نداد چرا ؟
حتما گوشیش رو زده رو بی صدا عادیه این چیزا برا این دختره😂😂
(دینگ دینگ زنگ در میخوره)
صدای زنگ رو که شنیدم دلم ریخت کیه این ساعت از پشت چشمی نگاه کردم جیمین بود چند دست غذا گرفته بود آمده بود اینجا درو براش باز کردم
جیمین : سَ لام (کیوتتتتتتت)
تهیونگ : علیک
رفتن تو
ویو تهیونگ
با جیمین دوباره رفتیم رقص جدید مون رو تمرین میکردیم چون خیلی سخت بود باید شب و روز تمرین میکردیم
رقص مون تمومش شد ساعت ۲ بود گوشیم زنگ خورد ا/ت بود
ششششششعتتتتتتت
جلوی جیمین آخه
جیمین دیدش
جیمین : هااااااا چیه دوست دختر ته سیوش کردی عشقم آره آره(ازیتش میکنه)
تهیونگ : نه چیز...ام...چیزمه...چیز بود دیگه..نمیدونم
جیمین : خوب تعریف کن ببینم چه غلطی کردی ها
تهیونگ همه چی رو براش تعریف کرد حتا قضیه لولی رو
جیمین : ههعی ناراحت شدم هیونگ باورم نمیشه تو حتا پیش کسی درد دل هم نکردی آخه
تهیونگ : واقعا ریدم تو این زندگی
جیمین : حالا میخوای چی کارش کنی؟
تهیونگ : خوب ببین قرار نیست کسی از این پارتی چیزی بفهمه حتا خبر نگار ها هم نمیان و فقط چند تا ایدل خارجی و کرهای ان چیزی نیست که ا/ت هم که نمیاد آخه چه طور میتونه بیاد هوم؟
جیمین : آره دیگه این طور که تو میگی اصلا قرار نیست برات شر بشه ا/ت رو از دست بدی آره دیگه آفرین خوشم امد
تهیونگ : واقعا دیگه فکرم نمیکشه
جیمین : حالا چندتا عکس از این دوست دخترت نشونم بده ببینم صلیقت خوبه
تهیونگ : لولی؟
جیمین با اخم نگاش میکنه : من گفتم اون عفریطه منظورم ا/ته
تهیونگ : آهاا حالا این طوری هم بهش فوش نده
جیمین : ببینم تو که به لولی علاقهای نداری هاا؟
تهیونگ : لولی (یکم تو فکر رفت)
خوب حالا این قضیه رو ولش کن
ادامه دارد................
۱۷.۰k
۲۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.