وقتی اکسته و گروهیی رفتید اردوگاه جنگلی
+ب...بریم بخوابیم....
_چرا فرار میکنی حالا.....
در و که باز کردم هولم داد به در و لباشو خیلی وحشی چسبوند به لبام و کلا گاز میگرفت....
+آه...
از پشت گرفتم و برد جلوی آینه.....
چونش و گذاشت رو شونم و دستشو گذاشت رو ترقوه هام....
دستاشو همینجوری میچرخوند ...
+ته لطفا نه پایین تر!(نگران)
_نمیزارم درد بکشی!
+من برم آب بخورم...
_هییی وایسا...
داشتم آب میخورد که دستی رو روی کمرم حس کردم!
+ته امشب نه......
ب...بزار فیلم ببینیم هوم....
_اوکی....ولی من به این زودی نمیگذرم!
دردد اهه عین همون موقعس!
ته رفت و وسط مبل سه نفره روبه روی تلویزیون نشست....
منم دقیقا پشتم به ته بود......
یه فیلم ترسناک بود......
و چون اولش یدفعه یه ادم ترسناک اومد جلو...
منم پرت شدم عقب و دقیقا افتادم رو عضو تهیونگ....
_ عاحححححووف(بلند)
وای....بدبخت شدممممم
خواستم بلند شم که منو چسبوند....
_اححح..همونجا بموننن...
دستشو پیچید دور کمرم و منو محکم به سمت عضوش میکشید و میچسبوند بهش .....
_عاححح همینجوری بمون....هیسسس...
آخخ...
+ته من حوا..
_بهت میگم همینطوری بموننن!!
چشماشو بسته بود.....و هی منو بیشتر میچسبوند و عاح و ناله هاش بیشتر میشد....
+ته دلم و ف فشار ند نده...
_آححح برو رو تخت...عاح(لرزش)
+ته میفهمی چ...
_برو گفتمم(تقریبا داد)
عاححح...
چاره ای نبود....
+آروم لط
_اوکی(نفس نفس)
رفتم و رو تخت نشستم و خودش اومد هولم داد و درازم کرد.....
............
_اووووها....آحح
و جسم خستش رو بدن لونا افتاد....
_خیلی خوب بودی...
+......
_چرا بغض کردی قشنگم.....
+خیلی درد داشت.....(گریع)
خیلی بزرگی تهه(گریع)
_ کجاش درد میکنه؟
ببخشید.....
دیگه باید عادت کنی!
و شروع کرد به ماساژ دادن زیر دلم......
برگشتم طرفش و دستمو دور کمرش حلقه کردم و سرش و گذاشتم رو سینش.....
+دوستت دارم...
_منم عاشقتم
(پایان)
ژذاببب بوددد؟؟
_چرا فرار میکنی حالا.....
در و که باز کردم هولم داد به در و لباشو خیلی وحشی چسبوند به لبام و کلا گاز میگرفت....
+آه...
از پشت گرفتم و برد جلوی آینه.....
چونش و گذاشت رو شونم و دستشو گذاشت رو ترقوه هام....
دستاشو همینجوری میچرخوند ...
+ته لطفا نه پایین تر!(نگران)
_نمیزارم درد بکشی!
+من برم آب بخورم...
_هییی وایسا...
داشتم آب میخورد که دستی رو روی کمرم حس کردم!
+ته امشب نه......
ب...بزار فیلم ببینیم هوم....
_اوکی....ولی من به این زودی نمیگذرم!
دردد اهه عین همون موقعس!
ته رفت و وسط مبل سه نفره روبه روی تلویزیون نشست....
منم دقیقا پشتم به ته بود......
یه فیلم ترسناک بود......
و چون اولش یدفعه یه ادم ترسناک اومد جلو...
منم پرت شدم عقب و دقیقا افتادم رو عضو تهیونگ....
_ عاحححححووف(بلند)
وای....بدبخت شدممممم
خواستم بلند شم که منو چسبوند....
_اححح..همونجا بموننن...
دستشو پیچید دور کمرم و منو محکم به سمت عضوش میکشید و میچسبوند بهش .....
_عاححح همینجوری بمون....هیسسس...
آخخ...
+ته من حوا..
_بهت میگم همینطوری بموننن!!
چشماشو بسته بود.....و هی منو بیشتر میچسبوند و عاح و ناله هاش بیشتر میشد....
+ته دلم و ف فشار ند نده...
_آححح برو رو تخت...عاح(لرزش)
+ته میفهمی چ...
_برو گفتمم(تقریبا داد)
عاححح...
چاره ای نبود....
+آروم لط
_اوکی(نفس نفس)
رفتم و رو تخت نشستم و خودش اومد هولم داد و درازم کرد.....
............
_اووووها....آحح
و جسم خستش رو بدن لونا افتاد....
_خیلی خوب بودی...
+......
_چرا بغض کردی قشنگم.....
+خیلی درد داشت.....(گریع)
خیلی بزرگی تهه(گریع)
_ کجاش درد میکنه؟
ببخشید.....
دیگه باید عادت کنی!
و شروع کرد به ماساژ دادن زیر دلم......
برگشتم طرفش و دستمو دور کمرش حلقه کردم و سرش و گذاشتم رو سینش.....
+دوستت دارم...
_منم عاشقتم
(پایان)
ژذاببب بوددد؟؟
۳۴.۶k
۰۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.