پارت ۳۷ : عشق و سرنوشت
خاله مینا : بیاید که کلی غذای خوشمزه پختم راستی مامانتونم بهم زنگ زده بود گفت انگاری این چند وقت امتحان داشتید خوب به خودتون نمیرسید ماشالله بچه اید دیگه باید مادرتون توی یه مملکت دیگه نگرانتون باشه که مریض نشید خوب غذا بخورید
گیسو : فدات شم ما که یچه نیستیم راستش یکم سرمون شلوغ بود
گندم : بریم غذا بخوریم که خاله انرژی بگیرم بهت یه خبر خوب و بدم
خاله مینا : خدا زبونت بشنوه گندمکم این اواخر اینقدر خبر بد شنیدم که العان که گفتی خبر خوب انگاری کل دنیا رو بهم دادن
گیسو : خاله از اون کیمچی معروفات روهم درست کردی گه اره ؟
خاله مینا : بله که درست کردم کیمی کلم کاهو و پیازچه بپر بیاید سرمیز که غذا از دهنتون نیفته
( ۴۰ دقیقه بعد )
گندم : وایی مرسی خاله چقدر عالی بود
خاله مینا : ۲۰ سالت شده دختر هنوز یاد نگرفتی غذات و تموم کنی یالا این جابچه و کیمچی هایی که ته ظرفت جا گذاشتی همشو بخپر وگرنه حق نداری از سر میز پاشی
گیسو : خاله از وقتی یک سالمون بوده میشناسیمتون ولی هنپز همون اخلاق های کیوت و دارین
خاله مینا : میدونی خیلی از خدا ممنونم یکی گیسو کمندم یکیم گندمکم رو سر راهم قرار داده
گندم : مرسی خاله راستی بیاید یه عکس بگیرم بفرستم برای مامان
گیسو : اره بپر اون گوشیتو بیار
خاله مینا : راستی گیسو اون کبودگی رو دست گندم چی میگه
گیسو : سرم وصل کرده بود اینجوری شده
خاله مینا : برای چی
گیسو : گندم بیا عکس بگیر خاله بزار گندم عکس رو بگیره بعد برات میگم
گندم : بیاید
۱
۲
۳
خب مرسی
خاله مینا : خب بدو بگو ببینم چی شده
گیسو : خب جونم برات بگه که ...
( ۴۵دقیقه ی بعد )
خاله در حالی که هاله تی از اشک چشماشو پشونده بود گفت : الهی بمیرم برات مگه یه دختر بچه ی ۱۹ ساله چقذر طاقت داره
گندم : خاله جونم این که چیزی نیست ازش متنفرم اشغل حتی توی خوابم دس از سرم بر نمیداره هرشب کابوسشو میبینم
خاله مینا : الهی به حق پنج تن جیز جیگر بگیره پسره اشغال عوضی کودن میمون حرو
گیسو : خاله فک کنم هر چی فحش از بچگی تا العان بلد بودی گفتی ها
خاله مینا : حقه شه پسره حروم به لقمه پدصگ حالا برید بشینید براتون چای بیارم
( فلش بگ به وقتی رفتن خونه )
( از زبان گندم )
گندم : هویی خره من میرم اب بخورم بپر بزن شبکه _____ انیمه ببینیم
گیسو : باشه
داشتم اب میخوردم که یهو یه صدای شکستن شیشه اومد برگشتم که یه چیزی خورد توی سرم و صدای جیغای متعمد گیسو
( از زبان گیسو )
داشتم میزدم انیمه ببینیم که یهو صدای شکستن شیشه اومد برگشتم اشپزخونه دیدم گندم غرق در خونه
سریع به یکی از پسرا زنگ زدم نفهمیدم کی فقط زنگ زدم
شوگا : الو گیسو سلام کاری داش
گیسو : شوکا خواهرم ترو خدا زود بیاید هق هق
شوگا : باشه اروم باش العان کجایید
گیسو : خونه
گیسو : فدات شم ما که یچه نیستیم راستش یکم سرمون شلوغ بود
گندم : بریم غذا بخوریم که خاله انرژی بگیرم بهت یه خبر خوب و بدم
خاله مینا : خدا زبونت بشنوه گندمکم این اواخر اینقدر خبر بد شنیدم که العان که گفتی خبر خوب انگاری کل دنیا رو بهم دادن
گیسو : خاله از اون کیمچی معروفات روهم درست کردی گه اره ؟
خاله مینا : بله که درست کردم کیمی کلم کاهو و پیازچه بپر بیاید سرمیز که غذا از دهنتون نیفته
( ۴۰ دقیقه بعد )
گندم : وایی مرسی خاله چقدر عالی بود
خاله مینا : ۲۰ سالت شده دختر هنوز یاد نگرفتی غذات و تموم کنی یالا این جابچه و کیمچی هایی که ته ظرفت جا گذاشتی همشو بخپر وگرنه حق نداری از سر میز پاشی
گیسو : خاله از وقتی یک سالمون بوده میشناسیمتون ولی هنپز همون اخلاق های کیوت و دارین
خاله مینا : میدونی خیلی از خدا ممنونم یکی گیسو کمندم یکیم گندمکم رو سر راهم قرار داده
گندم : مرسی خاله راستی بیاید یه عکس بگیرم بفرستم برای مامان
گیسو : اره بپر اون گوشیتو بیار
خاله مینا : راستی گیسو اون کبودگی رو دست گندم چی میگه
گیسو : سرم وصل کرده بود اینجوری شده
خاله مینا : برای چی
گیسو : گندم بیا عکس بگیر خاله بزار گندم عکس رو بگیره بعد برات میگم
گندم : بیاید
۱
۲
۳
خب مرسی
خاله مینا : خب بدو بگو ببینم چی شده
گیسو : خب جونم برات بگه که ...
( ۴۵دقیقه ی بعد )
خاله در حالی که هاله تی از اشک چشماشو پشونده بود گفت : الهی بمیرم برات مگه یه دختر بچه ی ۱۹ ساله چقذر طاقت داره
گندم : خاله جونم این که چیزی نیست ازش متنفرم اشغل حتی توی خوابم دس از سرم بر نمیداره هرشب کابوسشو میبینم
خاله مینا : الهی به حق پنج تن جیز جیگر بگیره پسره اشغال عوضی کودن میمون حرو
گیسو : خاله فک کنم هر چی فحش از بچگی تا العان بلد بودی گفتی ها
خاله مینا : حقه شه پسره حروم به لقمه پدصگ حالا برید بشینید براتون چای بیارم
( فلش بگ به وقتی رفتن خونه )
( از زبان گندم )
گندم : هویی خره من میرم اب بخورم بپر بزن شبکه _____ انیمه ببینیم
گیسو : باشه
داشتم اب میخوردم که یهو یه صدای شکستن شیشه اومد برگشتم که یه چیزی خورد توی سرم و صدای جیغای متعمد گیسو
( از زبان گیسو )
داشتم میزدم انیمه ببینیم که یهو صدای شکستن شیشه اومد برگشتم اشپزخونه دیدم گندم غرق در خونه
سریع به یکی از پسرا زنگ زدم نفهمیدم کی فقط زنگ زدم
شوگا : الو گیسو سلام کاری داش
گیسو : شوکا خواهرم ترو خدا زود بیاید هق هق
شوگا : باشه اروم باش العان کجایید
گیسو : خونه
۵.۷k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.