پارت۱۱۲
- منم فکر نمي کردم قرار گير دست آدمي مثل تو بيفتم، وگرنه عمرا همچين کاري مي کردم. زن يکي از همون عاشقاي سينه چاکم مي شدم که لااقل تا ابد منتم و داشته باشه.
- اوه! شما مگه عاشقم داشتين؟
- نه فقط شما داشتين.
- من که بــــله!
- خيلي روت زياده شازده!
هنوز جوابي بهم نداده بود که صداي باباي آرتان بلند شد:
- بله ديگه آقاي رادمهر، ما اين جا خدمت رسيديم براي بله برون اين عروس خانوممون. اين ريش و اينم قيچي، هر گلي زدين به سر خودتون زدين.
بابا سرفه اي کرد و گفت:
- اختيار دارين، من ترجيح مي دم در اين مورد دخالتي نکنم. ترسا هم ديگه دختر خودتونه!
- خواهش مي کنم! ترسا اميد من و نيليه، ما که دختر نداشتيم، از امروز فکر مي کنيم که خدا يه دختر هم به ما داده. کسي که آرتان من و بخواد، جاش روي سر ماست. براي مهريه ي اين گل دختر هر چي که بگين به ديده ي منت قبول مي کنم.
بابا که پيدا بود تعارف مي کنه با من من گفت:
- والا چي بگم؟
آقاي تهراني وقتي دو دلي بابا رو ديد گفت:
- اصلا مهريه ي اون دخترتون هر چي که بود، مهريه ي ترسا جون هم همون باشه.
رو کرد به آتوسا و گفت:
شرط ۱۱ تا لایک ۱۵ تا کامنت
- اوه! شما مگه عاشقم داشتين؟
- نه فقط شما داشتين.
- من که بــــله!
- خيلي روت زياده شازده!
هنوز جوابي بهم نداده بود که صداي باباي آرتان بلند شد:
- بله ديگه آقاي رادمهر، ما اين جا خدمت رسيديم براي بله برون اين عروس خانوممون. اين ريش و اينم قيچي، هر گلي زدين به سر خودتون زدين.
بابا سرفه اي کرد و گفت:
- اختيار دارين، من ترجيح مي دم در اين مورد دخالتي نکنم. ترسا هم ديگه دختر خودتونه!
- خواهش مي کنم! ترسا اميد من و نيليه، ما که دختر نداشتيم، از امروز فکر مي کنيم که خدا يه دختر هم به ما داده. کسي که آرتان من و بخواد، جاش روي سر ماست. براي مهريه ي اين گل دختر هر چي که بگين به ديده ي منت قبول مي کنم.
بابا که پيدا بود تعارف مي کنه با من من گفت:
- والا چي بگم؟
آقاي تهراني وقتي دو دلي بابا رو ديد گفت:
- اصلا مهريه ي اون دخترتون هر چي که بود، مهريه ي ترسا جون هم همون باشه.
رو کرد به آتوسا و گفت:
شرط ۱۱ تا لایک ۱۵ تا کامنت
۵.۰k
۲۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.