دوستت دارمهای ناموزون

سلام حضرت یار!
دلم لک زده بود برای چهارکلمه حرف زدن...
برای نشر دوستت دارم ها در قالب ناموزون کلمات...
نظم خوب است،،، شعر هم...
اما دوستت دارمهای من نظم نمیگیرد...
بی قالب و چهارچوب است...
دوستت دارمهای من گاهی میشود وسیله ای که پنهانش میکنم تا آشفتگی و حیرتت را ببینم و لبخند بزنم به اینهمه زیبایی متضاد در حرکاتت...
دوستت دارمهای من بعضی وقتها میشود یارجان! حضرت یار! عزیزجان! دورت بگردم...
اما بیشتر میشود :
من نگرانم...
مراقب خودت باش...
خدا پشت و پناهت...
دوستت دارمهای من میشود عکسهای گالری گوشیم که هرکدام را تنها به ذوق اینکه زیباییهای جهانم را با تو به اشتراک بگذارم گرفته ام...
دوستت دارمهای من میشود حس کردن خستگی و کلافگیهایت در یک صوت 8 ثانیه ای...
دوستت دارمهای من میشود دعاهای عقب نمازهای یومیه ام موقع سجده...
تو بگو یارجان! این دوستت دارمهای نامیزان را من کجا بتوانم در قالب شعر و متن ادبی بیاورم...
نه اینکه نشودها... میشود...
اما قبول کن دوستت دارمهای ناموزون بیشتر به دل آدم میچسبد...
نه؟
راستی گفته بودم چقدر دوستت دارم؟
#الهام_جعفری
#ممنوعه