p12
ات: من خستم میرم حموم بعد یه چرتی میزنم
کوک: پس شام...
ات: نه میل ندارم
ویو ادمین
ات رفت حموم راستی حموم ات تو اتاقشه اعضا هم دور یه میز
کوک: خوب یه جلسه فوری
اعضا جز کوک: اکی
کوک: اول از همه راجع به سونگ هو تحقیق کردین
یونگی: اره ولی فقط فهمیدیم یه بچه مایه دار که تو سابقش نوشته مدیر برنامه چند تا از ادمای معروف بوده اما نمیدونیم کیا
جین: چند بارم پلیس بهش مشکوک شده و چند جا بازرسیش کرده براش جاسوس فرستاده اما چیزی دستگیرش نشده
نامجون: به نظرت میتونه مافیا باشه
کوک: به احتمال ۸٠ در صد چون با ات رفتار عجیبی داشت برای همین ات نگران بود و همش بهش میگفت بعد صحبت میکنیم سونگ هو تلاش میکرد خودشو به ات نزدیک کنه اما ات پسش میزد و نقش بازی نمیکرد و واقعا ازش بدش میومد
ته: حالا چرا انقدر در تعجبی
کوک: اخه مشکوک بود مورد دوم بهتره همین الآن یه ون از اداره پلیس مخفی بگیرین میخوام ببرمتون با ات بیرون شاید یکم پیشرفت کنیم
جیهوپ: اون با من
کوک:ممنون و مورد سوم... میشه انقدر جلوی ات ضایع بازی در نیارین و پرونده هاتون رو ببرین تو اتاقاتون حل کنین هنوز پرونده قتلی که ته روش کار میکرد از زیر مبل مشخصه (داد)
ته: ببخشید
کوک: هعی من از دست شما چیکار کنه
...
ویو اعضا
جیهوپ: ون تو پارکینگه
کوک: خوبه... عه ات بیدار شدی
ات: مگه از دست داد و فریادای کوک میشه خوابید؟
کوک: ببخشید برو لباس بپوس میخوایم بریم پیک نیک تو راه هم چند تا لوازم میکاپ که میخوایم رو بخری یادت باشه یه لباس بپوشی که بشه باهاش بسکتبال بازی کرد
نامجون: خوب همه بریم اماده بشیم
...
جین: ات مگه رفتی لباس بدوزی پس چرا...
ویو اعضا
با اومدن ات همه بهش خیره شدن مخصوصا کوک (عکس لباسشو میزارم و همینطور لباس اعضا تو اسلاید دوم و سوم میبینید)
ات: خوبه؟
اعضا جز کوک: عالیههه
ات: کوک نظر تو چیه
کوک: فوقالعادست (اروم)
ات: چی؟
کوک: هیچی... عه خوب برین سوار ماشین بشین دیره
ته: کوک و ات عاشق همن
ات و کوک: نه(هم زمان)
کوک: پس شام...
ات: نه میل ندارم
ویو ادمین
ات رفت حموم راستی حموم ات تو اتاقشه اعضا هم دور یه میز
کوک: خوب یه جلسه فوری
اعضا جز کوک: اکی
کوک: اول از همه راجع به سونگ هو تحقیق کردین
یونگی: اره ولی فقط فهمیدیم یه بچه مایه دار که تو سابقش نوشته مدیر برنامه چند تا از ادمای معروف بوده اما نمیدونیم کیا
جین: چند بارم پلیس بهش مشکوک شده و چند جا بازرسیش کرده براش جاسوس فرستاده اما چیزی دستگیرش نشده
نامجون: به نظرت میتونه مافیا باشه
کوک: به احتمال ۸٠ در صد چون با ات رفتار عجیبی داشت برای همین ات نگران بود و همش بهش میگفت بعد صحبت میکنیم سونگ هو تلاش میکرد خودشو به ات نزدیک کنه اما ات پسش میزد و نقش بازی نمیکرد و واقعا ازش بدش میومد
ته: حالا چرا انقدر در تعجبی
کوک: اخه مشکوک بود مورد دوم بهتره همین الآن یه ون از اداره پلیس مخفی بگیرین میخوام ببرمتون با ات بیرون شاید یکم پیشرفت کنیم
جیهوپ: اون با من
کوک:ممنون و مورد سوم... میشه انقدر جلوی ات ضایع بازی در نیارین و پرونده هاتون رو ببرین تو اتاقاتون حل کنین هنوز پرونده قتلی که ته روش کار میکرد از زیر مبل مشخصه (داد)
ته: ببخشید
کوک: هعی من از دست شما چیکار کنه
...
ویو اعضا
جیهوپ: ون تو پارکینگه
کوک: خوبه... عه ات بیدار شدی
ات: مگه از دست داد و فریادای کوک میشه خوابید؟
کوک: ببخشید برو لباس بپوس میخوایم بریم پیک نیک تو راه هم چند تا لوازم میکاپ که میخوایم رو بخری یادت باشه یه لباس بپوشی که بشه باهاش بسکتبال بازی کرد
نامجون: خوب همه بریم اماده بشیم
...
جین: ات مگه رفتی لباس بدوزی پس چرا...
ویو اعضا
با اومدن ات همه بهش خیره شدن مخصوصا کوک (عکس لباسشو میزارم و همینطور لباس اعضا تو اسلاید دوم و سوم میبینید)
ات: خوبه؟
اعضا جز کوک: عالیههه
ات: کوک نظر تو چیه
کوک: فوقالعادست (اروم)
ات: چی؟
کوک: هیچی... عه خوب برین سوار ماشین بشین دیره
ته: کوک و ات عاشق همن
ات و کوک: نه(هم زمان)
۵.۹k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.