Part 3
ا.ت ویو
وارد خونه که شدم دیدم خونه به هم ریخته است با ترس و صدای لرزون زنگ زدم به یونگی
&ا.ت چیزی شده
*خ...ونه....بهم ری...ختس..
&الان میام
بعد از ۵ مین یونگی اومد رفتم بغلش کردم
&آروم باش چیزی نشده الان زنگ میزنم پلیس
یکی از پشت گفت : بیبی گرل دلم تنگ شده بود .
برگشتم و دیدم تهیون (دوست پسر قبلی ا.ت)
*تهیون
علامت تهیون %
%جانم
&این کیه
*توضیح میدم
%دوست پسر ا.ت هستم شما؟
*دوست پسر قبلی
همین که گفتم دوست پسر قبلی اسلحه رو گذاشت رو سر یونگی
*آروم باش
%تو مال منی
*خیله خوب آروم باش
دستش رو گرفتم و دادم پایین که بوووووم
تیر خورد به ......
وارد خونه که شدم دیدم خونه به هم ریخته است با ترس و صدای لرزون زنگ زدم به یونگی
&ا.ت چیزی شده
*خ...ونه....بهم ری...ختس..
&الان میام
بعد از ۵ مین یونگی اومد رفتم بغلش کردم
&آروم باش چیزی نشده الان زنگ میزنم پلیس
یکی از پشت گفت : بیبی گرل دلم تنگ شده بود .
برگشتم و دیدم تهیون (دوست پسر قبلی ا.ت)
*تهیون
علامت تهیون %
%جانم
&این کیه
*توضیح میدم
%دوست پسر ا.ت هستم شما؟
*دوست پسر قبلی
همین که گفتم دوست پسر قبلی اسلحه رو گذاشت رو سر یونگی
*آروم باش
%تو مال منی
*خیله خوب آروم باش
دستش رو گرفتم و دادم پایین که بوووووم
تیر خورد به ......
۹۸۷
۱۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.