رمان
#رمان
𝐍𝐚𝐦𝐞 : چرا من
p⁴⁰
اهورا
چرا سکوت کرد ؟ چرا ادامه نمیده ؟ چه اتفاقی برای عموم افتاده ؟ :
یکی از همکار ها چی ؟
بدون حرفی کمی از دور های طناب دورم رو شل کرد و پشت سرم نشست ، یقه هودیم رو به سمت خودش کشید و سرش رو نزدیک آورد :
چرا باید از تموم کردن خون و وجودت محروم باشم ؟
چی داشت برای خودش میگفت ؟ قصد ترسوندنم رو داشت یا چی ؟ دیگه رسما بخاطر اعتمادی که کردم پشیمون بودم
- تاریخ تکرار میشه ، نه عیناََ ولی شبیهش حتما
● م...منظورت چیه ؟
اجازه نداد حرفش رو تحلیل کنم گردنم رو گاز گرفت و داد من به هوا رفت ، دردش مثل قبلیا نبود ، نه تنها من قطعا یه غول هم نمیتونست دردش رو تحمل کنه
...
مثل همیشه با کلی درد چشمام رو باز کردم ، من کجام ؟ چی ؟ چرا کنار کلیسام ؟ دستی به گردنم کشیدم با دردش کل بدنن تیر کشید ، حالا چطور برگردم خونه ؟ به گه گاه سیاهی رفتن چشمام و سر گیجم توجهی نکردم شروع به قدم زدن کردم
اون گفت وارد حیاط عمارت آغاجون شدن و اونجا بینشون درگیری بوجود اومده ، اگه حیاط جلویی اتفاق می افتاد آغاجون جلوشون رو میگرفت پس این یعنی حیاط پشتی اتفاق افتاده بنابراین بخاطر همینه که آغاجون ورود به باغ حیاط پشتی رو ممنوع کرده؟
نویسنده -> آبانم
اصکی به شدت ممنوع
اک اصلیم که از دستش دادم 🔪 @awayaway
پارت قبلی رو داخل پیجی که بالا تگ کردم میتونین بخونید
یه حمایتمون نشه ؟
https://daigo.ir/secret/8812066951
ناشناسم👆 جواب هارو استوری میکنم
𝐍𝐚𝐦𝐞 : چرا من
p⁴⁰
اهورا
چرا سکوت کرد ؟ چرا ادامه نمیده ؟ چه اتفاقی برای عموم افتاده ؟ :
یکی از همکار ها چی ؟
بدون حرفی کمی از دور های طناب دورم رو شل کرد و پشت سرم نشست ، یقه هودیم رو به سمت خودش کشید و سرش رو نزدیک آورد :
چرا باید از تموم کردن خون و وجودت محروم باشم ؟
چی داشت برای خودش میگفت ؟ قصد ترسوندنم رو داشت یا چی ؟ دیگه رسما بخاطر اعتمادی که کردم پشیمون بودم
- تاریخ تکرار میشه ، نه عیناََ ولی شبیهش حتما
● م...منظورت چیه ؟
اجازه نداد حرفش رو تحلیل کنم گردنم رو گاز گرفت و داد من به هوا رفت ، دردش مثل قبلیا نبود ، نه تنها من قطعا یه غول هم نمیتونست دردش رو تحمل کنه
...
مثل همیشه با کلی درد چشمام رو باز کردم ، من کجام ؟ چی ؟ چرا کنار کلیسام ؟ دستی به گردنم کشیدم با دردش کل بدنن تیر کشید ، حالا چطور برگردم خونه ؟ به گه گاه سیاهی رفتن چشمام و سر گیجم توجهی نکردم شروع به قدم زدن کردم
اون گفت وارد حیاط عمارت آغاجون شدن و اونجا بینشون درگیری بوجود اومده ، اگه حیاط جلویی اتفاق می افتاد آغاجون جلوشون رو میگرفت پس این یعنی حیاط پشتی اتفاق افتاده بنابراین بخاطر همینه که آغاجون ورود به باغ حیاط پشتی رو ممنوع کرده؟
نویسنده -> آبانم
اصکی به شدت ممنوع
اک اصلیم که از دستش دادم 🔪 @awayaway
پارت قبلی رو داخل پیجی که بالا تگ کردم میتونین بخونید
یه حمایتمون نشه ؟
https://daigo.ir/secret/8812066951
ناشناسم👆 جواب هارو استوری میکنم
۶۸۹
۰۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.