فصل ۲ پارت ۴
ویو ای شا
یه فکری تو سرم بود شوگا که شماره منو نمیدونست شمارشو از ات گرفتم ات رفت تو اتاق منم زنگ زدم به شوگا
شوگا: الو بفرمایید
ای شا: آقا مین
شوگا : بله خودمم
ای شا : من از بیمارستان تماس میگیرم
شوگا : بفرمایید
ای شا : همسرتون بخاطر استرس زیاد غش کرده
شوگا : چ..چیی الان کجاست کدوم بیمارستان(داد)
ای شا : بیمارستان .....(تو دلش : ای کر شدم)
شوگا : کدوم اتاق تو همین بیمارستانم
ای شا : اتاق ۷
شوگا : باشه مرسی
ویو شوگا
میخواستم برم به سمت اتاق ات که الارا دستمو گرفت
الارا: کجا میری
شوگا : الارا الان وقت ندارم دارم میرم پیش ات
الارا: خب منم میام پس
شوگا: نه تو برو
الارا: اع بیام دیگه
شوگا : آکی بیا
رفتم به سمت اتاق ات
ویو ات
درحال فکر کردن به اون صحنه بودم که درو اتاق باز شد این اینجا چکار میکنه با سرعت به سمتم اومد
شوگا : ات خوبی چیزیت نشده
ات : ...
شوگا : دختر مگه کری
ای شا : به به آقای مین بعد از مدت ها میبینمت
شوگا : ای شا تو اینجا چکار میکنی
ای شا : با اجازت اینجا پرستارم
شوگا : اینا همش زیر سر توه نه کسی که بهم زنگ زد تو بودی دیگه
ای شا : آره من بودم ولی واستا ازت بپرسم تو که با اون دختر بودی چیشد به فکر ات افتادی ها
شوگا: ای شا اعصابمو خورد نکن
ای شا: چیو اعصابتو خورد نکنم خواهر من بخاطر تو تو این وضع مگه نگفتی دوستش دارییی (داد)
ات : ا..ی ش..ا بس ک..ن
ای شا : ات داری چی میگی بخاطر این هرزه این بع این روز افتادیا
الارا : هویی به من نگو هرزه
ای شا : هرزه ای دیگه
ویو ات
وقتی داشتن بحث میکردن سرم گیج رفت یهو سیاهی
ای شا : ات (به سمت ات رفت )
شوگا : چیشد چرا اینجوری شد
ای شا : تو یکی خفه .. دکتر دکتر
دکتر : بله چیشده
ای شا : ات یکدفعه بیهوش شد
دکتر : (بعد چک کردن حال ات ) متاسفم تو کما رفته
ای شا : چییی
شوگا ....
یه فکری تو سرم بود شوگا که شماره منو نمیدونست شمارشو از ات گرفتم ات رفت تو اتاق منم زنگ زدم به شوگا
شوگا: الو بفرمایید
ای شا: آقا مین
شوگا : بله خودمم
ای شا : من از بیمارستان تماس میگیرم
شوگا : بفرمایید
ای شا : همسرتون بخاطر استرس زیاد غش کرده
شوگا : چ..چیی الان کجاست کدوم بیمارستان(داد)
ای شا : بیمارستان .....(تو دلش : ای کر شدم)
شوگا : کدوم اتاق تو همین بیمارستانم
ای شا : اتاق ۷
شوگا : باشه مرسی
ویو شوگا
میخواستم برم به سمت اتاق ات که الارا دستمو گرفت
الارا: کجا میری
شوگا : الارا الان وقت ندارم دارم میرم پیش ات
الارا: خب منم میام پس
شوگا: نه تو برو
الارا: اع بیام دیگه
شوگا : آکی بیا
رفتم به سمت اتاق ات
ویو ات
درحال فکر کردن به اون صحنه بودم که درو اتاق باز شد این اینجا چکار میکنه با سرعت به سمتم اومد
شوگا : ات خوبی چیزیت نشده
ات : ...
شوگا : دختر مگه کری
ای شا : به به آقای مین بعد از مدت ها میبینمت
شوگا : ای شا تو اینجا چکار میکنی
ای شا : با اجازت اینجا پرستارم
شوگا : اینا همش زیر سر توه نه کسی که بهم زنگ زد تو بودی دیگه
ای شا : آره من بودم ولی واستا ازت بپرسم تو که با اون دختر بودی چیشد به فکر ات افتادی ها
شوگا: ای شا اعصابمو خورد نکن
ای شا: چیو اعصابتو خورد نکنم خواهر من بخاطر تو تو این وضع مگه نگفتی دوستش دارییی (داد)
ات : ا..ی ش..ا بس ک..ن
ای شا : ات داری چی میگی بخاطر این هرزه این بع این روز افتادیا
الارا : هویی به من نگو هرزه
ای شا : هرزه ای دیگه
ویو ات
وقتی داشتن بحث میکردن سرم گیج رفت یهو سیاهی
ای شا : ات (به سمت ات رفت )
شوگا : چیشد چرا اینجوری شد
ای شا : تو یکی خفه .. دکتر دکتر
دکتر : بله چیشده
ای شا : ات یکدفعه بیهوش شد
دکتر : (بعد چک کردن حال ات ) متاسفم تو کما رفته
ای شا : چییی
شوگا ....
۸.۱k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.