فیک پرنسس مافیا Part 27
فیک پرنسس مافیا Part 27
+:امدی میخواستم بهت زنگ بزنم
_:سلامت کو بچه
+:بچه خودتی،رفتم کنارش وایسادم
_:وای چقدر دلم حموم خواست
+:جدی(لبخند شیطانی)
_:راستش رو بخوای یکی باشه کن لیفت بزنه وای چقدر خوب
+: یعنی الان میخوای بری حموم؟
_:اوهوم
+:یه نگاه به شیر قهوه توی دستم کردم خداروشکر داغ نیست خالی کردم همه رو سرش سریع داشتم میرفتم تو اتاقم گفتم خوش بگذره حموم دیدم داره پشت سرم میاد تا امدم در اتاق رو ببندم پاشو گذاشت لای در بعدش در رو بازور فشار دادم اما با یه حرکت امد داخل همین جور داشت میومد جلو من میرفتم عقب که افتادم روی تخت تهیونگ هم از این فرصت استفاده کرد امد روم شروع کرد به قلقلک دادنم داشتم از خنده قش میکردم میگفتم:
+: بسه بسه لطفا
یه لحظه دیدم به یه سمت خم شد ظرف اب هارو برداشت خالی کرد روم خیلی سرد بود هنوز
تو شوک بودم که بلند شد رفت داشت میرفت سمت حموم گفت بی حساب شدیم وقتی از شوک در امدم یه جیغ خیلی بلند کشیدم
+:امدی میخواستم بهت زنگ بزنم
_:سلامت کو بچه
+:بچه خودتی،رفتم کنارش وایسادم
_:وای چقدر دلم حموم خواست
+:جدی(لبخند شیطانی)
_:راستش رو بخوای یکی باشه کن لیفت بزنه وای چقدر خوب
+: یعنی الان میخوای بری حموم؟
_:اوهوم
+:یه نگاه به شیر قهوه توی دستم کردم خداروشکر داغ نیست خالی کردم همه رو سرش سریع داشتم میرفتم تو اتاقم گفتم خوش بگذره حموم دیدم داره پشت سرم میاد تا امدم در اتاق رو ببندم پاشو گذاشت لای در بعدش در رو بازور فشار دادم اما با یه حرکت امد داخل همین جور داشت میومد جلو من میرفتم عقب که افتادم روی تخت تهیونگ هم از این فرصت استفاده کرد امد روم شروع کرد به قلقلک دادنم داشتم از خنده قش میکردم میگفتم:
+: بسه بسه لطفا
یه لحظه دیدم به یه سمت خم شد ظرف اب هارو برداشت خالی کرد روم خیلی سرد بود هنوز
تو شوک بودم که بلند شد رفت داشت میرفت سمت حموم گفت بی حساب شدیم وقتی از شوک در امدم یه جیغ خیلی بلند کشیدم
۶.۶k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.