تربیت دینی قسمت چهارم
مورد پنجم از موارد مبنایی و اساسی مسئولیّت دادن به خود بچه هاست.
هدف غایی تربیت دینی ایده آل اینه که بعد از پایان هفت سال دوم یعنی پایان ۱۴ سالگی شما بتونید مسئولیت ارتباط فرزندتون با دین و خدا و وظایف دینیش رو به خودش بسپارید.
یعنی به این حد از مسئولیت پذیری رسیده باشه که نخواد شما مثل معلم چوب به دست در هر لحظه زندگی کنارش باشید و مراقب
البته که این تربیت ایده آله حالا ما یکم شبیهش هم بشیم باز خوبه😄
یکی از ترفندهایی که من در جهت رسیدن به این هدف به کار می برم اینه که برای بچه ها مفهوم فرشته ها، کمکشون به ما آدم ها، فرشته روی شونه هامون و ... توضیح دادم به زبون بچه گونه و در حد ابتدایی.
و در موارد معدودی ( نه همیشه!!) می گم خب این کار رو بکنید فرشته ها ناراحت میشن. شما دوست دارین اونا ناراحت بشن؟
( من تو این سن اصلا از جمله خدا ناراحت میشه و ... استفاده نمی کنم. برای بچه هایی به سن بچه های من خدا موجودی هست که بسیااار مهربونه، بسیااار بسیااار ما رو دوست داره و بهمون نعمت های مختلف داده، ملائکه رو میفرسته کمکمون و کمک میکنه آدم های خوب پیروز بشن).
من زمانی که ایران هستم یا عتبات که سفر می کنیم، سعی میکنم تا حد امکان بچه ها رو زیاد حرم ببرم، چه اون موقع و چه در بقیه اوقات زندگی در مورد امام ها باهاشون صحبت کنم، قصه های بچگونه بگم جوری که شخصیت امام تو ذهنشون مثل یک سوپر قهرمان مهربون شکل بگیره و در واقع دارم تلاش میکنم یک ارتباط قلبی بین بچه ها و ائمه ایجاد کنم
بزرگتر که بشن در حدود نوجوانی در بعضی مواقع به جای مستقیم نه گفتن به خواسته ها و نظراتشون می تونم بگم فلان کار رو اگر میخوای بکنی خودت میدونی ولی بعدا میریم حرم امام رضا روت میشه؟ ( حواسمون باشه این جمله رو نباید با لحن منفی زیادی بگیم که اگر بچه مون اون کار رو انجام داد دیگه حرم هم نیاد، فقط میخوایم یه فضای شرم و حیا با امامی که باهاش ارتباط قلبی داره براش درست کنیم)
این تکنیک رو مامانم روی خود من خیلیی پیاده کردن.😅 و همیشه جواب می داد
واقعا یادم نمیاد زیاد مستقیم جلوی کاری رو گرفته باشن، به ما شخصیت میدادن، ما رو بزرگ میکردن تو فکر خودمون و ما رو زیاد حرم میبردن یا عتبات و اینجوری ارتباط قوی شکل می دادن بین ما و ائمه بعد هم میگفتن خودت میدونی فکر کن ببین روت میشه انجام بده😅
اینجوری من دیگه روم نمیشد خطا کنم و این روش زمانی که من برای دانشگاه تو هجده نوزده سالگی رفتم یه شهر و استان دیگه خیلی به من کمک کرد
البته افراط نکنیم که لوث بشه دیگه🌷
هدف غایی تربیت دینی ایده آل اینه که بعد از پایان هفت سال دوم یعنی پایان ۱۴ سالگی شما بتونید مسئولیت ارتباط فرزندتون با دین و خدا و وظایف دینیش رو به خودش بسپارید.
یعنی به این حد از مسئولیت پذیری رسیده باشه که نخواد شما مثل معلم چوب به دست در هر لحظه زندگی کنارش باشید و مراقب
البته که این تربیت ایده آله حالا ما یکم شبیهش هم بشیم باز خوبه😄
یکی از ترفندهایی که من در جهت رسیدن به این هدف به کار می برم اینه که برای بچه ها مفهوم فرشته ها، کمکشون به ما آدم ها، فرشته روی شونه هامون و ... توضیح دادم به زبون بچه گونه و در حد ابتدایی.
و در موارد معدودی ( نه همیشه!!) می گم خب این کار رو بکنید فرشته ها ناراحت میشن. شما دوست دارین اونا ناراحت بشن؟
( من تو این سن اصلا از جمله خدا ناراحت میشه و ... استفاده نمی کنم. برای بچه هایی به سن بچه های من خدا موجودی هست که بسیااار مهربونه، بسیااار بسیااار ما رو دوست داره و بهمون نعمت های مختلف داده، ملائکه رو میفرسته کمکمون و کمک میکنه آدم های خوب پیروز بشن).
من زمانی که ایران هستم یا عتبات که سفر می کنیم، سعی میکنم تا حد امکان بچه ها رو زیاد حرم ببرم، چه اون موقع و چه در بقیه اوقات زندگی در مورد امام ها باهاشون صحبت کنم، قصه های بچگونه بگم جوری که شخصیت امام تو ذهنشون مثل یک سوپر قهرمان مهربون شکل بگیره و در واقع دارم تلاش میکنم یک ارتباط قلبی بین بچه ها و ائمه ایجاد کنم
بزرگتر که بشن در حدود نوجوانی در بعضی مواقع به جای مستقیم نه گفتن به خواسته ها و نظراتشون می تونم بگم فلان کار رو اگر میخوای بکنی خودت میدونی ولی بعدا میریم حرم امام رضا روت میشه؟ ( حواسمون باشه این جمله رو نباید با لحن منفی زیادی بگیم که اگر بچه مون اون کار رو انجام داد دیگه حرم هم نیاد، فقط میخوایم یه فضای شرم و حیا با امامی که باهاش ارتباط قلبی داره براش درست کنیم)
این تکنیک رو مامانم روی خود من خیلیی پیاده کردن.😅 و همیشه جواب می داد
واقعا یادم نمیاد زیاد مستقیم جلوی کاری رو گرفته باشن، به ما شخصیت میدادن، ما رو بزرگ میکردن تو فکر خودمون و ما رو زیاد حرم میبردن یا عتبات و اینجوری ارتباط قوی شکل می دادن بین ما و ائمه بعد هم میگفتن خودت میدونی فکر کن ببین روت میشه انجام بده😅
اینجوری من دیگه روم نمیشد خطا کنم و این روش زمانی که من برای دانشگاه تو هجده نوزده سالگی رفتم یه شهر و استان دیگه خیلی به من کمک کرد
البته افراط نکنیم که لوث بشه دیگه🌷
۲۳۲
۰۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.