«عشق پولی پارت۳۲»
«عشق پولی پارت۳۲»
جیمین محکم تر ا.ت رو بغل کردو ب سمت در رفت
+ک.کجا میری؟
دال ب جیمین زنگ زد و جیمین داشت کیرفت طرف ماشینش
∆الو
_ا.ت ت خونس زود بیا پنجره هارو شکستم سرد میشه
∆نیاز نیس نگران ا.ت باشی بیا هیونو بگیر
جیمین رفتو هیونو گرفت با دیدن هیون ک تو این حالع گریش گرفت
=ا.ت ا.ت ا.ت کجاسسسس
_بعدا میارمش
هیون همینجوری در حال اربده زدن بود ک ا.ت رو باید میوورد دالم ب سراغ ا.ت رفت ا.ت خیلی میترسید ک بلایی سرش بیاد و خیلیم نگران جیمینو هیون بود رو تخت بود و پتو رو دور خودش پیچیده بود و خیلی سردش بود ک صدای در اومد ا.ت خیلی ترسید دال بود با قدمای خیلی محکم و عصبی اومد تو خونه خیلی عصبی داشت نگاهت میکرد خیلی ترسیده بودی و خیلی مظلوم نگاهش میگردی
کم کماومد نزدیک شد فکر میکردی میخواد بلایی سرت بیاره و نزدیک دیوار شدی ک خیلی اروم اومدسمتت و دستشو اورد جلو
∆بریم؟
+کجا؟
∆خونه ی جدیدت
توهم دستشو گرفتی چون خیلی سردت بود و رفتین کتشو در اوردو گذاشت رو شونه هات و رفتین تو ماشین...
جیمین محکم تر ا.ت رو بغل کردو ب سمت در رفت
+ک.کجا میری؟
دال ب جیمین زنگ زد و جیمین داشت کیرفت طرف ماشینش
∆الو
_ا.ت ت خونس زود بیا پنجره هارو شکستم سرد میشه
∆نیاز نیس نگران ا.ت باشی بیا هیونو بگیر
جیمین رفتو هیونو گرفت با دیدن هیون ک تو این حالع گریش گرفت
=ا.ت ا.ت ا.ت کجاسسسس
_بعدا میارمش
هیون همینجوری در حال اربده زدن بود ک ا.ت رو باید میوورد دالم ب سراغ ا.ت رفت ا.ت خیلی میترسید ک بلایی سرش بیاد و خیلیم نگران جیمینو هیون بود رو تخت بود و پتو رو دور خودش پیچیده بود و خیلی سردش بود ک صدای در اومد ا.ت خیلی ترسید دال بود با قدمای خیلی محکم و عصبی اومد تو خونه خیلی عصبی داشت نگاهت میکرد خیلی ترسیده بودی و خیلی مظلوم نگاهش میگردی
کم کماومد نزدیک شد فکر میکردی میخواد بلایی سرت بیاره و نزدیک دیوار شدی ک خیلی اروم اومدسمتت و دستشو اورد جلو
∆بریم؟
+کجا؟
∆خونه ی جدیدت
توهم دستشو گرفتی چون خیلی سردت بود و رفتین کتشو در اوردو گذاشت رو شونه هات و رفتین تو ماشین...
۳.۴k
۲۸ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.