پارت ۶۴
بعد که کارشون تموم شد برگه ها رو دادن دست چهار قلو ها که بدن به بنگتن و ماماناشان .
( نگا یه مشت بچه ی ۷و ۸ ساله چیکارا میکنن حالا من همین اینا بودن برنج خشک میریختن تو آب با زعفرون میدادم عروسکم بخوره . آخرشم مامانم جرم میداد )
کوک ویو: نشسته بودیم با بچه ها حرف میزدیم سه هو و سوهو و سوبین و سومین هم همینطوری عین نگهبانان وایساده بودن . هی بچه ها هم میرفتم و میومدن . خدا میدونه دارن چیکار میکنن.
جیمین هیونگ گوشیش رو کانکت کرده بود به تلویزیون داشت فیلم کنسرت Make ot right که باهم داشتیم رو نشون میداد .
یه نگاه به جین هسونگ کردم و گفتم : هیونگ انتظار داشتم بعد از ۱۰ سال پیر بشی ولی اصلا تغییر نکردی ماشالا بزنم به تخته .
جیمی : نه پس میخواستی ورلد واید هندسام پیر بشه ؟ هوووم؟
شوگا : دو دقیقه شات آپ از رپ من لذت ببرین .
نامجون : هیونگ تو هم که مثل جین هیونگ شدی
کوک: عرررر های نوت هام تو حلقتون .
ته: شتتتت جین هیونگ چرا اب میریزی روم اخههه
جین : هاااا؟! آب کجا بود من آب دستم نیس...؟!
ته: تو فیلم و میگم :/
جیمین : خدایا یه عقلی به اینا بده یه پولی.... نه نه پول که دارم ....یه صبرم به من بده .
دخترا هم داشتن نگاه میکردم و از ما میخندیدن .
همینطوری داشتیم با هیوندا بحث میکردیم که یهو سوهو آمد و گفت : لیدیز آمد جنتلمن. همگی گوش فرا دهید . این جانت شما را به دیدن فیلم کوتاه My BFF birthday ساخته شده توسط کودکان بنگتن سونیدان دعوت میکنم . لطفا به سالن پارتی بیاین .
کوک : اووووف این سخنرانی که این بچه ی ۷ و ۸ ساله کرد من تو ۱۵ سالگیم نکردم .
نامجون : هعیییییی بریم ببینیم این وروجک ها چیکار کردم
همه : بریم
پرش زمانی به بعد از تمام شدن فیلم :
بنگتن و زناشون : ( بلند شدن و دست میزنن )
ا.ت : واقعاااا آفرین به هوش و سرعتتون . من مغزم هنوز هنگه .
کوک: منم .
و نمایششون تموم شد .
همه رفتن دوباره توی خونه و ا.ت به خدمتکارشون گفت که کیک یونجی رو بیاره و تولد رو شروع کنن:
خدمتکار کیک رو آورد و روی میز گذاشت .
ا.ت رفت و شمع رو برای یونیح روشن کرد و همه از ۱۰ تا ۱ براش شمردن .
همه: ۱۰ ...۹.....۸....۷.....۶....۵....۴...۳....۲...۱
هورا اااااااا
و یونجی کیک رو فوت کرد .
پرش زمانی به وقتی که مهمونا رفتن توی اتاق کوک و ا.ت :
کوک: یونجی خوابید؟
ا.ت: اره آنقدر امروز بازی کرد سریع خوابش برد .
کوک: خوبه .....( با نیشخند )
ا.ت: وا چرا؟ چی شده ها آقای جئون ؟ نقشه ریختی هاااا؟ نه خیر من خام نمیشم .
کوک: مگه میتونی بیب؟
ا.ت: ا....اره که میتونم .
کوک: ( رفت سمت ا.ت و ا.ت رو بین دیوار و خودش اسیر کرد و دوتا دستشو گذاشت کنار سر ا.ت )
کوک: دیگه دیره بیبی گرل . میخوام تو روز تولد دخترمون یه نینی دیگه هم بهت بدم .....
ا.ت: ن...نه ....نمیکنی کوک...... سر همین یونجی پدرم در آمد نههههه .
کوک: دیگه دیره بیبی گرل و........
ادمین ویو:
کوک و ا.ت دیشب کارشون رو کردن .....( میدونید دیگه نیاز به توضیح نیست )
ویو صبح وقتی از خواب بیدار میشن .
ا.ت : صبح به خیررررر خانواده جئونننن .
کوک: صبح به خیر بیب . صبح به خیر پرنسس کوچولو.
یونجی : صبح به خیر مامانی . صبح به خیر بابایی
............................
سلام سلام . بابت تاخیر این مدت خیللللی معذرت میخوااام .
بچه ها پارت بعدی رو الان میذارم و پارت بعد پارت آخره و داریم آماده میشیم برای یه فیک جدید......
( نگا یه مشت بچه ی ۷و ۸ ساله چیکارا میکنن حالا من همین اینا بودن برنج خشک میریختن تو آب با زعفرون میدادم عروسکم بخوره . آخرشم مامانم جرم میداد )
کوک ویو: نشسته بودیم با بچه ها حرف میزدیم سه هو و سوهو و سوبین و سومین هم همینطوری عین نگهبانان وایساده بودن . هی بچه ها هم میرفتم و میومدن . خدا میدونه دارن چیکار میکنن.
جیمین هیونگ گوشیش رو کانکت کرده بود به تلویزیون داشت فیلم کنسرت Make ot right که باهم داشتیم رو نشون میداد .
یه نگاه به جین هسونگ کردم و گفتم : هیونگ انتظار داشتم بعد از ۱۰ سال پیر بشی ولی اصلا تغییر نکردی ماشالا بزنم به تخته .
جیمی : نه پس میخواستی ورلد واید هندسام پیر بشه ؟ هوووم؟
شوگا : دو دقیقه شات آپ از رپ من لذت ببرین .
نامجون : هیونگ تو هم که مثل جین هیونگ شدی
کوک: عرررر های نوت هام تو حلقتون .
ته: شتتتت جین هیونگ چرا اب میریزی روم اخههه
جین : هاااا؟! آب کجا بود من آب دستم نیس...؟!
ته: تو فیلم و میگم :/
جیمین : خدایا یه عقلی به اینا بده یه پولی.... نه نه پول که دارم ....یه صبرم به من بده .
دخترا هم داشتن نگاه میکردم و از ما میخندیدن .
همینطوری داشتیم با هیوندا بحث میکردیم که یهو سوهو آمد و گفت : لیدیز آمد جنتلمن. همگی گوش فرا دهید . این جانت شما را به دیدن فیلم کوتاه My BFF birthday ساخته شده توسط کودکان بنگتن سونیدان دعوت میکنم . لطفا به سالن پارتی بیاین .
کوک : اووووف این سخنرانی که این بچه ی ۷ و ۸ ساله کرد من تو ۱۵ سالگیم نکردم .
نامجون : هعیییییی بریم ببینیم این وروجک ها چیکار کردم
همه : بریم
پرش زمانی به بعد از تمام شدن فیلم :
بنگتن و زناشون : ( بلند شدن و دست میزنن )
ا.ت : واقعاااا آفرین به هوش و سرعتتون . من مغزم هنوز هنگه .
کوک: منم .
و نمایششون تموم شد .
همه رفتن دوباره توی خونه و ا.ت به خدمتکارشون گفت که کیک یونجی رو بیاره و تولد رو شروع کنن:
خدمتکار کیک رو آورد و روی میز گذاشت .
ا.ت رفت و شمع رو برای یونیح روشن کرد و همه از ۱۰ تا ۱ براش شمردن .
همه: ۱۰ ...۹.....۸....۷.....۶....۵....۴...۳....۲...۱
هورا اااااااا
و یونجی کیک رو فوت کرد .
پرش زمانی به وقتی که مهمونا رفتن توی اتاق کوک و ا.ت :
کوک: یونجی خوابید؟
ا.ت: اره آنقدر امروز بازی کرد سریع خوابش برد .
کوک: خوبه .....( با نیشخند )
ا.ت: وا چرا؟ چی شده ها آقای جئون ؟ نقشه ریختی هاااا؟ نه خیر من خام نمیشم .
کوک: مگه میتونی بیب؟
ا.ت: ا....اره که میتونم .
کوک: ( رفت سمت ا.ت و ا.ت رو بین دیوار و خودش اسیر کرد و دوتا دستشو گذاشت کنار سر ا.ت )
کوک: دیگه دیره بیبی گرل . میخوام تو روز تولد دخترمون یه نینی دیگه هم بهت بدم .....
ا.ت: ن...نه ....نمیکنی کوک...... سر همین یونجی پدرم در آمد نههههه .
کوک: دیگه دیره بیبی گرل و........
ادمین ویو:
کوک و ا.ت دیشب کارشون رو کردن .....( میدونید دیگه نیاز به توضیح نیست )
ویو صبح وقتی از خواب بیدار میشن .
ا.ت : صبح به خیررررر خانواده جئونننن .
کوک: صبح به خیر بیب . صبح به خیر پرنسس کوچولو.
یونجی : صبح به خیر مامانی . صبح به خیر بابایی
............................
سلام سلام . بابت تاخیر این مدت خیللللی معذرت میخوااام .
بچه ها پارت بعدی رو الان میذارم و پارت بعد پارت آخره و داریم آماده میشیم برای یه فیک جدید......
۴.۴k
۰۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.