love at school 27
love at school 27
یهو پرستار اومد و گفت
پرستار.تبریک میگم بیمار دومتون بهوش اومد
اما نباید فشار زیادی بهش وارد شه پس حواستون بهش باشه
لیا و یونا.ممنوننن
لیا.یونا تو برو پیشش بگ که سوا چیکار کرده و دکتر چی گفته
ازشم مراقبت کن
یونا.پس تو چی؟
لیا.نمیبینی تهیونگ خوابیده رو پام ؟انتظار داری چطوری پاشم؟
یونا.هوففف باشه
یونا رفت که دیدم یهو در اتاق سوا باز شد و سوا رفت سمت اتاق جیمین چند بار صداش کردم ولی اهمیت نداد و همینطوری با سرم رفت
منم نمیتونستم کاری کنم چون تهیونگ خواب بود
به تهیونگ نگاه کردم خیلی کیوت خوابیده بود
کتمو انداختم روش
چون از سوا خیالم راحت شده بود یهو خودمم خوابم برد
ات ویو
وقتی شنیدم جیمین بیدار شده درو باز کردم و رفتم سمت اتاقش
درو که باز کردم
یونا.سواا
سوا.هوم
یونا.خوبییی
ات.اوهوم جیمین چطوره
یونا.تنهاتون میزارم راحت باشین
یونا رفت و دم در نشست و در و بست
رفتم کنار جیمین
ات.جیمینااا خوبی.؟(بغض)
جیمین.اوهومم بغض نکن اذیت میشم ...حالت خوبه؟ درد که نداری
ات.نوچچ
جیمین.یونا بهم گفت دکتر چی گفته....چرا اونروز بهم نگفتی
ات.نمیخواستم نگرانت کنم ...بهش اهمیت ندادم
جیمین.هوم
درو زدن
نامجون و جیهوپ و جین بودن
ات.سلام پس کوک و یونگی کجان
ناجمون.هایی خوبینننن
ات و جیمین.ارههه
جیهوپ .یونگی که تو خونه خوابه با اینکه نگرانتون بود....به دل نگیرین ....کوکم دم دره دید یونا نشسته خوابش برده گفت شما برین منم میام فک کنم میخواد ببرتش تو ماشین
ات.اها
نامجون .بیانه ....دیر اومدین دیدنتون به خاطر اون خود شیفته بود اینه ی دستشویی رو ول نمیکرد
جین.از اونجایی که هندسامم حق دارم یونو؟
جیمین.جینننن...خواهشا ببند در دهنو
جین.ایشششش
کوک هم اومد
تا منو دید یهو اومد جلو کل صورت و بدنمو انالیز کردو هی چرخوندم
کوک.ببینم تو خوبیییی ....جاییت که درد نداره هااا.....وایسا ببینم چرا از تخت بلند شدییی هاااا اگه زخمت باز شه چییی
ات.یااا اوپا کشتی که نمیخوام بگیرم خیلی اروم و با احتیاط اومدمممم
کوک.جیمین تو خوبیی
جیمین.اره اره بسه دیگه خفمون کردی
کوک.هعی
سرم درد گرفت یهو چشام تار شد
نخواستم بفهمن پاشدم برم اتاقم یه قدم که برداشتم افتادم زمین
سرم سوت میکشید یهو یه خاطره وارد ذهنم شد
فلش بک به چند سال پیش
ات.اوپااا من مامانو نکشتم تثصیر من نبود😭
کوک.هوففف حالا هر چی مهم نیست پاشو بریم عمو چانگ دم در منتظره
ات.هقق....باشه
رفتیم تو ماشین
چانگ .میبینم تشریف اوردین .فرش قرمز باید پهن میکردم تا بیایین ؟
کوک.عموووو لطفا اذیتمون نکن ..به اندازه ی کافی زجر کشیدیم
ات.من مقصر نیستم😭
چانگ.گریتو خفه میکنی یا خودم خفش کنم؟
کوک جلوی دهنمو گرفت تا صدام در نیاد
پایان فلش بک
یهو پرستار اومد و گفت
پرستار.تبریک میگم بیمار دومتون بهوش اومد
اما نباید فشار زیادی بهش وارد شه پس حواستون بهش باشه
لیا و یونا.ممنوننن
لیا.یونا تو برو پیشش بگ که سوا چیکار کرده و دکتر چی گفته
ازشم مراقبت کن
یونا.پس تو چی؟
لیا.نمیبینی تهیونگ خوابیده رو پام ؟انتظار داری چطوری پاشم؟
یونا.هوففف باشه
یونا رفت که دیدم یهو در اتاق سوا باز شد و سوا رفت سمت اتاق جیمین چند بار صداش کردم ولی اهمیت نداد و همینطوری با سرم رفت
منم نمیتونستم کاری کنم چون تهیونگ خواب بود
به تهیونگ نگاه کردم خیلی کیوت خوابیده بود
کتمو انداختم روش
چون از سوا خیالم راحت شده بود یهو خودمم خوابم برد
ات ویو
وقتی شنیدم جیمین بیدار شده درو باز کردم و رفتم سمت اتاقش
درو که باز کردم
یونا.سواا
سوا.هوم
یونا.خوبییی
ات.اوهوم جیمین چطوره
یونا.تنهاتون میزارم راحت باشین
یونا رفت و دم در نشست و در و بست
رفتم کنار جیمین
ات.جیمینااا خوبی.؟(بغض)
جیمین.اوهومم بغض نکن اذیت میشم ...حالت خوبه؟ درد که نداری
ات.نوچچ
جیمین.یونا بهم گفت دکتر چی گفته....چرا اونروز بهم نگفتی
ات.نمیخواستم نگرانت کنم ...بهش اهمیت ندادم
جیمین.هوم
درو زدن
نامجون و جیهوپ و جین بودن
ات.سلام پس کوک و یونگی کجان
ناجمون.هایی خوبینننن
ات و جیمین.ارههه
جیهوپ .یونگی که تو خونه خوابه با اینکه نگرانتون بود....به دل نگیرین ....کوکم دم دره دید یونا نشسته خوابش برده گفت شما برین منم میام فک کنم میخواد ببرتش تو ماشین
ات.اها
نامجون .بیانه ....دیر اومدین دیدنتون به خاطر اون خود شیفته بود اینه ی دستشویی رو ول نمیکرد
جین.از اونجایی که هندسامم حق دارم یونو؟
جیمین.جینننن...خواهشا ببند در دهنو
جین.ایشششش
کوک هم اومد
تا منو دید یهو اومد جلو کل صورت و بدنمو انالیز کردو هی چرخوندم
کوک.ببینم تو خوبیییی ....جاییت که درد نداره هااا.....وایسا ببینم چرا از تخت بلند شدییی هاااا اگه زخمت باز شه چییی
ات.یااا اوپا کشتی که نمیخوام بگیرم خیلی اروم و با احتیاط اومدمممم
کوک.جیمین تو خوبیی
جیمین.اره اره بسه دیگه خفمون کردی
کوک.هعی
سرم درد گرفت یهو چشام تار شد
نخواستم بفهمن پاشدم برم اتاقم یه قدم که برداشتم افتادم زمین
سرم سوت میکشید یهو یه خاطره وارد ذهنم شد
فلش بک به چند سال پیش
ات.اوپااا من مامانو نکشتم تثصیر من نبود😭
کوک.هوففف حالا هر چی مهم نیست پاشو بریم عمو چانگ دم در منتظره
ات.هقق....باشه
رفتیم تو ماشین
چانگ .میبینم تشریف اوردین .فرش قرمز باید پهن میکردم تا بیایین ؟
کوک.عموووو لطفا اذیتمون نکن ..به اندازه ی کافی زجر کشیدیم
ات.من مقصر نیستم😭
چانگ.گریتو خفه میکنی یا خودم خفش کنم؟
کوک جلوی دهنمو گرفت تا صدام در نیاد
پایان فلش بک
۷.۱k
۰۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.