پارت ۲۹ ( عشق در نگاه اول ؟ )
پرش زمانی به وقتی که ا/ت و جیمین رسیدند سئول
ا/ت : جیمین میگم نمیشه قبول کنی که میسو و سون اوه برادرم باهم باشند آخه اونا خیلی هم. دوست دارن
جیمین : من همون روز از اینکه با میسو دعوا کردم ناراحت شدم ولی بعد فهمیدم که زندگی خودشه و اگه واقعا اونو دوست داره من مشکلی ندارم
ا/ت : واقعا میگی😍مطمئنم سون اوه خیلی خوشحال میشه
از زبان ا/ت
همینجوری داشتیم میرفتیم که دیدیم از ماشین داره سه صدایی میاد جیمین زد کنار پیاده شد منم همراهش پیاده شدم و جیمین کاپوت ماشین رو بالا گرفت و گفت
جیمین : آب نداره ماشین ا/ت میتونی یکم از از توی صندوق بیاری ؟
ا/ت : باشه
رفتم آب رو آوردم و به جیمین دادم
بعد اینکه جیمین آب رو توی مخزن ریخت خواست سوار شه که من یهو یه فکری به سرم زد
ا/ت : جیمین من فهمیدم چی بهت بگم که انجام بدی
جیمین : خب بگو هر چی باشه انجامش میدم
ا/ت : منو ببوس 😁
جیمین : جدی چرا این انتخابو کردی تو میتونستی کار بهتری بهم بگی
ا/ت : ولی من این کارو بیشتر از همه دوست دارم
جیمین : باشه ولی اینجا نمیشه بیا بریم تو ماشین
همراه جیمین رفتم و نشستیم پشت ماشین جیمین با پاهاش اشاره کرد نشستم رو پاهاش
ا/ت : جیمین نظرم عوض شد میخوام یه چیز دیگه بگم
جیمین : دیگه حق انتخاب با تو نیس
یهو لباشو آورد جلو و خیلی محکم لبامو مک زد یجوری میخورد که انگار شیرینی مورد علاقشه
ا/ت : جیمین میگم نمیشه قبول کنی که میسو و سون اوه برادرم باهم باشند آخه اونا خیلی هم. دوست دارن
جیمین : من همون روز از اینکه با میسو دعوا کردم ناراحت شدم ولی بعد فهمیدم که زندگی خودشه و اگه واقعا اونو دوست داره من مشکلی ندارم
ا/ت : واقعا میگی😍مطمئنم سون اوه خیلی خوشحال میشه
از زبان ا/ت
همینجوری داشتیم میرفتیم که دیدیم از ماشین داره سه صدایی میاد جیمین زد کنار پیاده شد منم همراهش پیاده شدم و جیمین کاپوت ماشین رو بالا گرفت و گفت
جیمین : آب نداره ماشین ا/ت میتونی یکم از از توی صندوق بیاری ؟
ا/ت : باشه
رفتم آب رو آوردم و به جیمین دادم
بعد اینکه جیمین آب رو توی مخزن ریخت خواست سوار شه که من یهو یه فکری به سرم زد
ا/ت : جیمین من فهمیدم چی بهت بگم که انجام بدی
جیمین : خب بگو هر چی باشه انجامش میدم
ا/ت : منو ببوس 😁
جیمین : جدی چرا این انتخابو کردی تو میتونستی کار بهتری بهم بگی
ا/ت : ولی من این کارو بیشتر از همه دوست دارم
جیمین : باشه ولی اینجا نمیشه بیا بریم تو ماشین
همراه جیمین رفتم و نشستیم پشت ماشین جیمین با پاهاش اشاره کرد نشستم رو پاهاش
ا/ت : جیمین نظرم عوض شد میخوام یه چیز دیگه بگم
جیمین : دیگه حق انتخاب با تو نیس
یهو لباشو آورد جلو و خیلی محکم لبامو مک زد یجوری میخورد که انگار شیرینی مورد علاقشه
۶.۲k
۱۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.