سلامممممم به همگی شومااااا 👐🏻🙌
سلامممممم به همگی شومااااا 👐🏻🙌
می‌خوام مسابقه بزارم 🙂
حالا چه جور مسابقه‌ای؟ 🤷♀️🤷♂️
شما باید متن داستان زیر رو تا چند خط ادامه بدید و براش یه اسم بزارید 👇🏻🔴
🔴 سلام من توماس تایلر هستم. داستان من یک حقیقت پنهانه، یک حقیقت ناآشکار! ولی امروز می‌خوام براتون تعریفش کنم،... همه چیز از یه روز تابستونی خیلی خوب شروع میشه که قراره تبدیل به بدترین کابوسمون بشه! اون روز من و بهترین دوستم، جان، به سمت بهترین بستنی فروشی شهر می‌رفتیم تمام مردم محل جمع شده بودند و یک صف خیلی بلند رو درست کرده بودند. به جان گفتم توی صف بایسته تا من برم به داخل یه نگاهی بندازم. با قدم‌های کوتاه و بلند به سمت در بستنی فروشی می‌رفتم ولی چیز عجیبی نظر من را جلب کرد،... سایه‌ای مرموز و بی سرنشین که انگار من را صدا می‌زد. فکر بستنی از سرم پریده بود، سریع به طرف جان رفتم و دستش را گرفتم و به سمتی که سایه ازمان می‌خواست حرکت کردیم....... 🔴
اگر شرکت کردید زیر همین پست بگید 🤗
مسابقه ۵ تا برنده داره که تو پست بعد میگم جایزه‌ها چیه. 😉
می‌خوام مسابقه بزارم 🙂
حالا چه جور مسابقه‌ای؟ 🤷♀️🤷♂️
شما باید متن داستان زیر رو تا چند خط ادامه بدید و براش یه اسم بزارید 👇🏻🔴
🔴 سلام من توماس تایلر هستم. داستان من یک حقیقت پنهانه، یک حقیقت ناآشکار! ولی امروز می‌خوام براتون تعریفش کنم،... همه چیز از یه روز تابستونی خیلی خوب شروع میشه که قراره تبدیل به بدترین کابوسمون بشه! اون روز من و بهترین دوستم، جان، به سمت بهترین بستنی فروشی شهر می‌رفتیم تمام مردم محل جمع شده بودند و یک صف خیلی بلند رو درست کرده بودند. به جان گفتم توی صف بایسته تا من برم به داخل یه نگاهی بندازم. با قدم‌های کوتاه و بلند به سمت در بستنی فروشی می‌رفتم ولی چیز عجیبی نظر من را جلب کرد،... سایه‌ای مرموز و بی سرنشین که انگار من را صدا می‌زد. فکر بستنی از سرم پریده بود، سریع به طرف جان رفتم و دستش را گرفتم و به سمتی که سایه ازمان می‌خواست حرکت کردیم....... 🔴
اگر شرکت کردید زیر همین پست بگید 🤗
مسابقه ۵ تا برنده داره که تو پست بعد میگم جایزه‌ها چیه. 😉
۱.۲k
۱۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.