سفیران سلامت پارت ۶۲

#jin

پرستار:ببخشید وقت نداریم نمیتونم بیشتر از این بهتون اطلاع بدم

هوففففف خدا

یه روز اومدیم خوش باشیم

اینم نتیجش

دیدم جیسو رو اوردن بیرون لباسش کلا خونی بود

در حدی بود که یه لباس سفید کلا قرمز بود

حتی نزاشتن جیسو رو ببینم فوری اونو بردن


فقط یکی از پرستارا گفت که اون یکی بیمار حالش خوبه و به هوش اومده (منظورش جنی هست)

جیسو رو بردن اتاق عمل منم کاری از دستم بر نمیومد رفتم پیش جنی

جنی سلام حالت خوبه؟؟؟


جنی:سلام جین من خوبم جیسو چش شده


راستش دلم نمی‌خواست ناراحتت کنم اما جیسو باز خون ریزی کرده


جنی:چ...چی میگی تو ج...جیسو چی شد که اینجور شد


راستش جنی منم چیزی نمیدونم


تهیونگ:هیونگ هیونگ


تهیونگ اومد


تهیونگ:هیونگ چی شده جنی کجاست


جنی خوبه اونجاس


تهیونگ‌بدون اینکه چیزی بگه رفت


راستش یکم ناراحت شدم


من انقدر دور جنی رو گرفتم


اما اون بدون اینکه حال جیسو رو بپرسه رفت


دیدم دکترا اومدن بیرون


دکتر دکتر حال زنم چطوره خوبه


دکتر:خوبه خدارشکر عمل سختی نداشت


پس مشکل چی بوده؟؟


دکتر:قسمتی از بدن جنین تو بدنشون مونده
و فقط باید یک ماه استراحت مطلق کنه
یعنی فقط برای دستشویی باید پاشه
وگرنه بقیه باید کلا دراز کشیده باشه
و اینکه مشکل بعدی که باعث شد عملش کنیم بخیشون عفونت کرده بود


ممنونم دکتر خسته نباشید


جیسو رو اوردن توی بخش گذاشتنش پیش جنی


پیشش نشسته بودم

حدود های یک ساعتی میشد که از اتاق عمل اوردنش اما هنوز بیهوش بود


یه مردی رو دیدم کلاه زده بود قیافش خیلی اشنا بود اما بخاطر کلاهش دقیق ندیدم

اومدم برم جلوتر که دیدم جیسو صدام میزنه


جیسو به هوش اومدی عزیزم من اینجام

روم رو برگردوندم اما مرده ناپدید شد

بیخیالش شدم پیش جیسو بودم

دیدم جیمین و لیسا و رزی و کوک اومدن


ژینا:یه عالمه حرف زدن و از اینا دیگه


دکتر:بلا بدور راستش بعد وضعیت بد خانم کیم جیسو یه خبر خوب بد نیست

جیمین:خیر باشه دکتر

دکتر:خانم کیم جنی تبریک میگم شما فک کنم برای اولین بار دارین مادر میشین


به محض اینکه دکتر اینو گفت به صورت جیسو نگاه کردم چشماش پر اشک شده بود


#tehyong

وقتی دکتر اینو گفت ضربان قلبم کنترل نمیشد

حول شدم و دکتر رو بقل کردم

وای دکتر خیلییییییی ممنونم امروز بهترین خبر عمرم رو دادین