شوهر مدیرمون برای سخنرانی یه برگه داد دستم بعد گفت با دبی
شوهر مدیرمون برای سخنرانی یه برگه داد دستم بعد گفت با دبیرم هماهنگ میکنه نرم سرکلاس و برم ته حیاط تمرین کنم و اینا
بعد مدیرمون وسط حرفامون منو چپچپ نگاه میکرد😂
بعد مدیرمون وسط حرفامون منو چپچپ نگاه میکرد😂
۳.۱k
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.