𝘿𝙞𝙛𝙛𝙞𝙘𝙪𝙡𝙩 𝙡𝙤
Part 2
¢( آقای جئون. پدر ساکورا و کوک) سریع از جاش بلند میشه •اووو خوش اومدیییین جناب کیمممم .چقدر سر موقع تشریف اوردین
خوشحالم که درخواستمو قبول کردین
و... میتونم بدونم خواهرتون کجان؟
به خاطر قد بلند و هیکل بزرگ تهیونگ الکس اصلا دیده نمیشد .دقیقا پشت تهیونگ بود برای همین سرشو از گوشه اورد بیرون و سلام ریزی کرد. اصلا از اینجا حس خوبی نمیگرفت •
&(کوک)•با شنیدن اینکه فامیلی اون دو نفر کیمه تعجب میکنه.ولی مگه فقط یه کیم توی کل کره وجود داشت.نه بابا اون کسی که فک میکرد نبود. ولی وایسا اون گفته بود خواهر؟؟
شاید برای ساکورا بود
حتی به خودش زحمت نداد که ببینه کی
دقیقا اومده و وارد خونه شده•
ساکورا : بخاطر این رفتارای سختگیرانه پدرش باهاش قهر بود هندزفیری توی گوشش بود و داشت ناخناشو سوهان میکشید
حتی متوجه ورود مهموناشونم نشده بود•
¢نگاهی به بچه هاش میکنه و سرشو تاسف بار تکون میده
بابت رفتار زشتشون متاسفم
معرفی میکنم جئون ساکورا دخترم و جئون جونگکوک پسرم
لبخند میزنه •
ادامه دارد....
¢( آقای جئون. پدر ساکورا و کوک) سریع از جاش بلند میشه •اووو خوش اومدیییین جناب کیمممم .چقدر سر موقع تشریف اوردین
خوشحالم که درخواستمو قبول کردین
و... میتونم بدونم خواهرتون کجان؟
به خاطر قد بلند و هیکل بزرگ تهیونگ الکس اصلا دیده نمیشد .دقیقا پشت تهیونگ بود برای همین سرشو از گوشه اورد بیرون و سلام ریزی کرد. اصلا از اینجا حس خوبی نمیگرفت •
&(کوک)•با شنیدن اینکه فامیلی اون دو نفر کیمه تعجب میکنه.ولی مگه فقط یه کیم توی کل کره وجود داشت.نه بابا اون کسی که فک میکرد نبود. ولی وایسا اون گفته بود خواهر؟؟
شاید برای ساکورا بود
حتی به خودش زحمت نداد که ببینه کی
دقیقا اومده و وارد خونه شده•
ساکورا : بخاطر این رفتارای سختگیرانه پدرش باهاش قهر بود هندزفیری توی گوشش بود و داشت ناخناشو سوهان میکشید
حتی متوجه ورود مهموناشونم نشده بود•
¢نگاهی به بچه هاش میکنه و سرشو تاسف بار تکون میده
بابت رفتار زشتشون متاسفم
معرفی میکنم جئون ساکورا دخترم و جئون جونگکوک پسرم
لبخند میزنه •
ادامه دارد....
۵۵۹
۲۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.