اولین تجربه با تو
اولین تجربه با تو
پارت۲۳
کیونگ
چشم هام رو که باز کردم با دو تا چشم دیگه که زل زده بودن بهم روبه رو شدم
-صبح بخیر
_صبح بخیر
-چرا اینطوری زل زدی بهم
_دلم میخواد صبحم از نگاه کردن توی چشمای تو شروع بشه و تو هم بشینی و من اینطوری نگات کنم
-منم دوست دارم وقتی از خواب بلند میشم با چشمای تو که اینطوری بهم زل زده مواجه بشم(یعنی تو همین پارت قبل گفتم میخوام درجه احساسات رو بیارم پایین.هرچی شما بگین من همون کارو میکنم.احساسات رو کمتر کنم؟)
_خوشمم میاد پابه پام میای(خنده)
-میخوای برگردیم عقب بزنم تو ذوقت؟(خنده)
_نه خیلی ممنون.بریم پایین
-تو برو من الان میام.
_باشه
بعد از رفتن کوک.به سمت سرویس بهداشتی رفتم و بعد از انجام کارای لازم(که خودتون میدونید چیه)رفتم پایین.......داشت آشپزی میکرد
-از این کارا هم بدی؟
_چی فکرکردی؟
-بوش که خوبه
_بیا بشین آمادس
-خدمتکار اینجا هست.اون وقت خودت داری غذا درست میکنی؟
_باید دست پختمو بخوری.مگه نه؟
-آره خب شاید دست پخت خدمتکارارو دوست نداشتم.غذایی که با دستای تو درست شده باشه صددرصد خوش مزست
_کمتر زبون بریز بشین غذاتو بخور
-نکنه فقط مردا باید زبون بریزن؟
_یکی از دلایلی که دوست دارم زبون ریزی هاته.ولی الان صبحونه سرد میشه اول اینو بخور بعد زبون بریز(خنده)
-پنک کیک؟
_هوم
-دوست دارم
_میدونم.برای همین درست کردم
-تو هم بیا بشین بخور
_دارم.الان میارم(غذاشو آورد)
موقع خوردن غذا
-چرا غذاتو نمیخوری؟
_نمیتونم بهت نگاه نکنم
-نکنه میخوای من غذا بریزم دهنت؟(خنده)
_نه خودم میخورم(خنده)
بعد از غذا
کوک
_کیونگ
-جونم؟
.........
از اونجایی که کم لایک میخوره شرط میزارم
لایک:۹
کامنت:۹
پارت۲۳
کیونگ
چشم هام رو که باز کردم با دو تا چشم دیگه که زل زده بودن بهم روبه رو شدم
-صبح بخیر
_صبح بخیر
-چرا اینطوری زل زدی بهم
_دلم میخواد صبحم از نگاه کردن توی چشمای تو شروع بشه و تو هم بشینی و من اینطوری نگات کنم
-منم دوست دارم وقتی از خواب بلند میشم با چشمای تو که اینطوری بهم زل زده مواجه بشم(یعنی تو همین پارت قبل گفتم میخوام درجه احساسات رو بیارم پایین.هرچی شما بگین من همون کارو میکنم.احساسات رو کمتر کنم؟)
_خوشمم میاد پابه پام میای(خنده)
-میخوای برگردیم عقب بزنم تو ذوقت؟(خنده)
_نه خیلی ممنون.بریم پایین
-تو برو من الان میام.
_باشه
بعد از رفتن کوک.به سمت سرویس بهداشتی رفتم و بعد از انجام کارای لازم(که خودتون میدونید چیه)رفتم پایین.......داشت آشپزی میکرد
-از این کارا هم بدی؟
_چی فکرکردی؟
-بوش که خوبه
_بیا بشین آمادس
-خدمتکار اینجا هست.اون وقت خودت داری غذا درست میکنی؟
_باید دست پختمو بخوری.مگه نه؟
-آره خب شاید دست پخت خدمتکارارو دوست نداشتم.غذایی که با دستای تو درست شده باشه صددرصد خوش مزست
_کمتر زبون بریز بشین غذاتو بخور
-نکنه فقط مردا باید زبون بریزن؟
_یکی از دلایلی که دوست دارم زبون ریزی هاته.ولی الان صبحونه سرد میشه اول اینو بخور بعد زبون بریز(خنده)
-پنک کیک؟
_هوم
-دوست دارم
_میدونم.برای همین درست کردم
-تو هم بیا بشین بخور
_دارم.الان میارم(غذاشو آورد)
موقع خوردن غذا
-چرا غذاتو نمیخوری؟
_نمیتونم بهت نگاه نکنم
-نکنه میخوای من غذا بریزم دهنت؟(خنده)
_نه خودم میخورم(خنده)
بعد از غذا
کوک
_کیونگ
-جونم؟
.........
از اونجایی که کم لایک میخوره شرط میزارم
لایک:۹
کامنت:۹
۳.۷k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.