فیک کوک پارت ⑤
+اخه من چیکار کردم
در حال اومدن پایین بودم که چند تا خدمتکار دیدم که کنار اون عنو ایستاده بودن و داشتن میخندیدند
وقتی منو دیدن اومدن سمتم و
! هیممم ، میبینم که جدا شدین البته رابطه آن چنانی نداشتین که بخواید جدا بشید
+بهتره حرف دهنتو بفهمی زنیکه عوضی ( داد میزنه )
! وای وای ببینید چقدر وحشیه اگه با ارباب بود حتما میکشتش و ثروتش رو بالا میکشید
+من تو رو میکشم ( موهاشو میکشه )
! بکش ببینم ( پوزخند )
+ بهتره تا زنده ای از زندگیت لذت ببری چون معلوم نیست چه اتفاقی برات میافته ( انگشتش رو تهدید وار تکون میده (☝🏻یه همچین چیزی 🤦🏼♀️😂)
از عمارت به سرعت میزنم بیرون و راه میفتم سمت خونه
سوم شخص :
وقتی وارد خونه شد درو محکم میبنده و پا تند میکنه به سمت اتاقش و در همان هین پدرش از اتاق کارش بیرون میاد و متعجب از این رفتار دخترکش به سمت اتاقش میره و در میزنه ولی وقتی میخواد در و باز کنه ، دخترک در رو قفل میکنه و به سمت تختش میزه و زار زار گریه میکنه
میا ویو
~ میا خوبی میشه درو باز کنی
+ولم کنننننننن ( جیغ )
~دخترم آروم باش لطفا بیا بیرون تا باهم حرف بزنیم .. هوم ؟ بزار من کمکت کنم تو خودت نریز
+ با شدت به سمت در میرم و در رو باز میکنم و با عصبانیت و خشم و گریه با بابا حرف میزنم
+ ولمممم کن خستم کردی ..کاش منم با مامان میرفتم کاش هیچوقت پیشت نمیموندم و منم میرفتم پیش مامان ( گریه میکنه و جیغ میزنه )
~معلوم هست داری چی میگی ساکت شو فقط ساکت شو ( گریه و فریاد )
+مامان به خاطر تو مرد به خاطر بی توجهی تو ( گریه فراون)
~ ساکت شووووو ( داد و گریه هی ..)
+اره .. اره حقیقت تلخه، ولی همینطوره من ازت هیچ توقع ندارم دلداریم بدی یا بخوای بهم کنی اگر میخواستی بهم کمک کنی جلو مرگ مامان رو میگرفتی (داد و باز هم گریه 😂🤦🏼♀️)
~میا تو الان حالت خوب نیست بهتره استراحت کنی ( بغض دارد این مرد شکسته😂 👨👧)
+به سمت بیرون حرکت میکنه
~کجا داری میری
+ میخوام تنها باشم
.
.
.
.
..
….
……
……
……….
چقدر تو این پارت زار زدن همه 😂👰🏻♂️
در حال اومدن پایین بودم که چند تا خدمتکار دیدم که کنار اون عنو ایستاده بودن و داشتن میخندیدند
وقتی منو دیدن اومدن سمتم و
! هیممم ، میبینم که جدا شدین البته رابطه آن چنانی نداشتین که بخواید جدا بشید
+بهتره حرف دهنتو بفهمی زنیکه عوضی ( داد میزنه )
! وای وای ببینید چقدر وحشیه اگه با ارباب بود حتما میکشتش و ثروتش رو بالا میکشید
+من تو رو میکشم ( موهاشو میکشه )
! بکش ببینم ( پوزخند )
+ بهتره تا زنده ای از زندگیت لذت ببری چون معلوم نیست چه اتفاقی برات میافته ( انگشتش رو تهدید وار تکون میده (☝🏻یه همچین چیزی 🤦🏼♀️😂)
از عمارت به سرعت میزنم بیرون و راه میفتم سمت خونه
سوم شخص :
وقتی وارد خونه شد درو محکم میبنده و پا تند میکنه به سمت اتاقش و در همان هین پدرش از اتاق کارش بیرون میاد و متعجب از این رفتار دخترکش به سمت اتاقش میره و در میزنه ولی وقتی میخواد در و باز کنه ، دخترک در رو قفل میکنه و به سمت تختش میزه و زار زار گریه میکنه
میا ویو
~ میا خوبی میشه درو باز کنی
+ولم کنننننننن ( جیغ )
~دخترم آروم باش لطفا بیا بیرون تا باهم حرف بزنیم .. هوم ؟ بزار من کمکت کنم تو خودت نریز
+ با شدت به سمت در میرم و در رو باز میکنم و با عصبانیت و خشم و گریه با بابا حرف میزنم
+ ولمممم کن خستم کردی ..کاش منم با مامان میرفتم کاش هیچوقت پیشت نمیموندم و منم میرفتم پیش مامان ( گریه میکنه و جیغ میزنه )
~معلوم هست داری چی میگی ساکت شو فقط ساکت شو ( گریه و فریاد )
+مامان به خاطر تو مرد به خاطر بی توجهی تو ( گریه فراون)
~ ساکت شووووو ( داد و گریه هی ..)
+اره .. اره حقیقت تلخه، ولی همینطوره من ازت هیچ توقع ندارم دلداریم بدی یا بخوای بهم کنی اگر میخواستی بهم کمک کنی جلو مرگ مامان رو میگرفتی (داد و باز هم گریه 😂🤦🏼♀️)
~میا تو الان حالت خوب نیست بهتره استراحت کنی ( بغض دارد این مرد شکسته😂 👨👧)
+به سمت بیرون حرکت میکنه
~کجا داری میری
+ میخوام تنها باشم
.
.
.
.
..
….
……
……
……….
چقدر تو این پارت زار زدن همه 😂👰🏻♂️
۸.۴k
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.