پارت 14 فیک اجبار

💜پارت چهاردهم


♒فیک اجبار♒

لونا:
صب با سردرد شدید از خواب بیدار شدم فک کنم بخاطر گریه های دیشبم بود لای موهام دستی کشیدم که کوکی با یه ظرف صبونه پر از چیزای خوشمزه اومد کنارم نشست:
×خب خب امروز دیگه باید یکم استراحت کنی بیا اینارو بخور ...
+نه تو خونه کلی کار هست باید انجام بدم
×نیازی نیست نیامی و بقیه انجام میدن تو استراحت کن
+و..ولی....
×ولی نداریم ..... در ضمن بهت قول میدم خونتون رو پس بگیرم
+من...من واقعا نمیدونم چی بگم
×هیچی نگو فقط خودتو ناراحت نکن... خب دیگه من میرم تو بخور
+با..باشه
□□□□□□□□□□□□□□□□□□□
کوک
سریع رفتم پیش الفرد تا ببینم با کسی که خونه رو بهش فروختیم حرف زده یا نه
×الفرد طرف چی گفت؟
+دو برابر پول رو میخواد اقا
×چییییی؟؟؟؟
+چی....چیکار کنیم اقا
×هه بیاریش اینجا تا بهش یه گوش مالیه درست حسابی بدم اون موقعه مجانی خونه رو تقدیممون میکنه
+م..مطمینین؟؟
×سریع بیارش اینجا
□□□□□□□□□□□□□□□□□□□
دو ساعت بعد:
(بچه ها اینجا کتک کاری شد دیگه حوصله ندارم بنویسم جونگ کوک طرفو کتک زد اونم خونه ی لونا رو داد ولیییییی تو پارت بعد یک اتفاقی مسوفته که نگو نپرسسسسس
منتظر فردا یا پس فردا باشین گلا بای😚🤣😅



#Milla
#FICEJBAR