مافیا عاشق p3
فردای اون شب
@رییس رییس رییس رییس
-هوم؟
@ جه مین
-خب؟
»فرار کرده
-چی؟(داد)چطور؟
*یکی از نگهبانا رو کشته و فرار کرده
-شی…بال ههههههه
^رییس خوبین؟
-اره فقط اون حرومی باید پیدا بشه
=حتما رییس
+ من میتونم برم میلان و برش گردونم
-مشکلی نداری؟
+اصلا
-هر جور مایلی
+پس امشب میرم
-باشه
<پرش زمانی شب>
در زدن
-بله؟
+میتونم بیام تو؟
-حتما
فلیکس امد تو
+من…
-عاشقمی
+دقیقا
-دلم برات تنگ میشه
+منم همین طور هایون
-مراقب خودت باش
+ تو هم همین طور بانو( بوسه کوتاهی به لبم زد)
-(لبخند) منم … عاشقتم
+(لبخند) پس برم تا بیشتر عاشقم نشدی
-حتما
+زود برمیگردم
-باشه و خداحافظی کردیم و فلیکس رفت
<پرش زمانی فردا صبح>
.رییس رییس رییس رییس
-بله بله بله بله
.هواپیما
-چی؟!
.نیست
-هان؟
.جه مین و گرفتیم ولی اثری از فیکس و هواپیما نیست
-امکان نداره
(پیام از طرف نورا) :
سلام سلام
اگر میخوای این پسر خوشگله زنده بمونه بیا اینجا
-باید بریم(داد)
*کجا؟
-این لوکیشن اونجاشن فلیکس اونجاست ولی اگه دیر بریم می کشنش
و سریع رفتیم اونجا
-نورا بیا بیرون(داد)
نورا: سلام سلام خانم چوی هیون یا بهتر بگم چوی یورا
-چی داری میگی؟ چوی یورا کیه؟
نورا: یادت نیست باهم چندتا پسر رو کشتیم یور
-کجاست؟
نورا:فلیکس
+بله خانم؟
-چی؟ خانم؟ هوی تو برای من کار میکنی
فلیکس برگشت سمتم
+شما؟
-وات د … یعنی چی؟
نورا:آخی نازی فلیکس بزنش
و یه چاقو داد دست فلیکس
@رییس رییس رییس رییس
-هوم؟
@ جه مین
-خب؟
»فرار کرده
-چی؟(داد)چطور؟
*یکی از نگهبانا رو کشته و فرار کرده
-شی…بال ههههههه
^رییس خوبین؟
-اره فقط اون حرومی باید پیدا بشه
=حتما رییس
+ من میتونم برم میلان و برش گردونم
-مشکلی نداری؟
+اصلا
-هر جور مایلی
+پس امشب میرم
-باشه
<پرش زمانی شب>
در زدن
-بله؟
+میتونم بیام تو؟
-حتما
فلیکس امد تو
+من…
-عاشقمی
+دقیقا
-دلم برات تنگ میشه
+منم همین طور هایون
-مراقب خودت باش
+ تو هم همین طور بانو( بوسه کوتاهی به لبم زد)
-(لبخند) منم … عاشقتم
+(لبخند) پس برم تا بیشتر عاشقم نشدی
-حتما
+زود برمیگردم
-باشه و خداحافظی کردیم و فلیکس رفت
<پرش زمانی فردا صبح>
.رییس رییس رییس رییس
-بله بله بله بله
.هواپیما
-چی؟!
.نیست
-هان؟
.جه مین و گرفتیم ولی اثری از فیکس و هواپیما نیست
-امکان نداره
(پیام از طرف نورا) :
سلام سلام
اگر میخوای این پسر خوشگله زنده بمونه بیا اینجا
-باید بریم(داد)
*کجا؟
-این لوکیشن اونجاشن فلیکس اونجاست ولی اگه دیر بریم می کشنش
و سریع رفتیم اونجا
-نورا بیا بیرون(داد)
نورا: سلام سلام خانم چوی هیون یا بهتر بگم چوی یورا
-چی داری میگی؟ چوی یورا کیه؟
نورا: یادت نیست باهم چندتا پسر رو کشتیم یور
-کجاست؟
نورا:فلیکس
+بله خانم؟
-چی؟ خانم؟ هوی تو برای من کار میکنی
فلیکس برگشت سمتم
+شما؟
-وات د … یعنی چی؟
نورا:آخی نازی فلیکس بزنش
و یه چاقو داد دست فلیکس
۲.۱k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.