part: 103
کوک: چرا نمیزاری حرفمو بزنمم(داد)
هانا: چون هیچ توجیهی واسه این کارت نمونده
کوک: نمیخوای بشنوی حتما تا الانم منتظر ی بهونه بودی که جدا شیم
هانا: کوک چی داری میگیی تو خیانت کردی بهم اون دختره ی دوروزه رو به من ترجیح دادی بعد الان من مقصرشدم
کوک: ارع من با اون دختره بهت خیانت کردم که چی ولی بدون توام مقصری
اینو گفتو رفت بیرون اون یذره امیدی هم که داشتمو با این حرفش به باد داد
چند بار تندتند پلک زدم تا مانع فرو ریختن اشکام بشم الان جای گریه کردن نبود باید خودمو جمع و جور کنم ارع
هانا: بیاین تمرینو شروع کنیم
سوهی: اما هان......
هانا: وقت نداریم زودباشین دیگه
***
خسته از سرضبط برگشتیم خوابگاه و هرکدوممون جایی ولو شده بودیم
هانا: اونی البوم سولوهامونو کی باید بدیم بیرون
یونجی: بستگی به رئیس داره باید واس هرموقعی اماده باشیم
لونا: اولین نفر کی البوم میده
یونجی: به ترتیبه سن اول من اخریم هانا، یون کیونگو هانا مصاحبه ی فردا یادتون نره خوب اماده بشین
اوکی دادیم و به سمت اتاقامون برای استراحت کردن راه افتادیم
وقتی که چشامو بستم که بخوابم باز اون حالِ بده صبحم بهم دست داد اونموقع همش خودمو کنترل میکردم که مبادا باعث خراب شدنه تمرین شم الان که بیکار بودم بازم فکرش به سراغم اومد و این تا مرز دیوونگی میبردم و حالمو بدتر میکرد کوک کسی نبود که بگم اشکال نداره کاریه که شده،یکی بهتر ازونو پیدا میکنم چون فقط اونو میخواستم نه بهتر از اونو چیشد که به اینجا رسیدیم بیشتر از همه برای خودم متاسف بودم چون اگه براش کافی میبودم سراغ کس دیگه ای نمیرفت
***
یون کیونگ: اقای جانگ نریم اونجا باز شروع کنن به سوالای چرت و پرت پرسیدن
جانگ: نه نه اگرم پرسیدن شما فقط اروم باشین یونجی و سوهیم نیستن باید خیلی مراقب باشین یوقت حرفی نزنین
هانا: اوکیه
بعد ی چند دقیقه ای که دیگه صحنه اماده شد مجری خبر شروع شدن مصاحبه رو داد و بعد ی سلام علیک حسابی با دوربین سرجاش که دقیقا روبه روی ما بود نشست
_خبب دوستان امروز دوتا مهمون ویژه داریم
با دست سمت ما اشاره کرد و گفت
_بهترینای کیپاپ ینی پارک هانا و یون کیونگ
بهترینایه کیپاپو بد گاییدین چثافتا
منو یون کیونگم سلامی دادیم و خودمونو معرفی کردیم
_خب خب دختراا چخبر
یون کیونگ: هیچی دیگه با البوم سولو هامون سروکله میزنیم
_اووو خیلی عالیه بی صبرانه منتظریم(خنده)
هانا: چون هیچ توجیهی واسه این کارت نمونده
کوک: نمیخوای بشنوی حتما تا الانم منتظر ی بهونه بودی که جدا شیم
هانا: کوک چی داری میگیی تو خیانت کردی بهم اون دختره ی دوروزه رو به من ترجیح دادی بعد الان من مقصرشدم
کوک: ارع من با اون دختره بهت خیانت کردم که چی ولی بدون توام مقصری
اینو گفتو رفت بیرون اون یذره امیدی هم که داشتمو با این حرفش به باد داد
چند بار تندتند پلک زدم تا مانع فرو ریختن اشکام بشم الان جای گریه کردن نبود باید خودمو جمع و جور کنم ارع
هانا: بیاین تمرینو شروع کنیم
سوهی: اما هان......
هانا: وقت نداریم زودباشین دیگه
***
خسته از سرضبط برگشتیم خوابگاه و هرکدوممون جایی ولو شده بودیم
هانا: اونی البوم سولوهامونو کی باید بدیم بیرون
یونجی: بستگی به رئیس داره باید واس هرموقعی اماده باشیم
لونا: اولین نفر کی البوم میده
یونجی: به ترتیبه سن اول من اخریم هانا، یون کیونگو هانا مصاحبه ی فردا یادتون نره خوب اماده بشین
اوکی دادیم و به سمت اتاقامون برای استراحت کردن راه افتادیم
وقتی که چشامو بستم که بخوابم باز اون حالِ بده صبحم بهم دست داد اونموقع همش خودمو کنترل میکردم که مبادا باعث خراب شدنه تمرین شم الان که بیکار بودم بازم فکرش به سراغم اومد و این تا مرز دیوونگی میبردم و حالمو بدتر میکرد کوک کسی نبود که بگم اشکال نداره کاریه که شده،یکی بهتر ازونو پیدا میکنم چون فقط اونو میخواستم نه بهتر از اونو چیشد که به اینجا رسیدیم بیشتر از همه برای خودم متاسف بودم چون اگه براش کافی میبودم سراغ کس دیگه ای نمیرفت
***
یون کیونگ: اقای جانگ نریم اونجا باز شروع کنن به سوالای چرت و پرت پرسیدن
جانگ: نه نه اگرم پرسیدن شما فقط اروم باشین یونجی و سوهیم نیستن باید خیلی مراقب باشین یوقت حرفی نزنین
هانا: اوکیه
بعد ی چند دقیقه ای که دیگه صحنه اماده شد مجری خبر شروع شدن مصاحبه رو داد و بعد ی سلام علیک حسابی با دوربین سرجاش که دقیقا روبه روی ما بود نشست
_خبب دوستان امروز دوتا مهمون ویژه داریم
با دست سمت ما اشاره کرد و گفت
_بهترینای کیپاپ ینی پارک هانا و یون کیونگ
بهترینایه کیپاپو بد گاییدین چثافتا
منو یون کیونگم سلامی دادیم و خودمونو معرفی کردیم
_خب خب دختراا چخبر
یون کیونگ: هیچی دیگه با البوم سولو هامون سروکله میزنیم
_اووو خیلی عالیه بی صبرانه منتظریم(خنده)
۵.۸k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.