عشق و نفرت
عشق و نفرت
بعد از حموم که در اومدم دیدم کوک هنوز همون جور لخت رو تخته و درست به من زل زده بود که گفتم الان چرا چیزی نپوشیدی کوک
_ات بیا
+بزا لباس بپوشم خو
_نع بیا
+خوب بگو
(کوک ات رو دراز میکنه رو تخت و روش خیمه میزنه بعدش لباشو رو لبای ات میزاره و اسمات تا ۳ ساعت دیگه)
+کوک اهههه کوک تند تر تند اهههههه
_اوک بیب
+اههههههههع
)هر دوشون دیگه ولو شدن )
+کوک بریم حموم درد دارم
_بش واستا که بغلش میکنه وبا خودش میبره حموم که بعد ۳۰ مین در میان و ات مثل پنگوئن راه میرفت و کوک پاره شده بود از خنده
رفتن پایین و بعد صبحانه ات حاضر شد ورفت شرکت و کوک هم همینطور تا ساعت ۹ از اونجایی که ات مافیاست براش یه کاری خارج از کره پیش اومد و فوری بود
به خاطر همین سریع رفت خونه وسایل هاشو جمع کرد گذاشت تو چمدون چون امکان داشت ۱ سال یا حداقل۳ ماه طول بکشه
و برای کوک نامه نوشتم و سریع از عمارت خارج شدم با سرعت تمام به سمت هواپیمای شخصیم
راه افتادم بعد از چند ساعت رسیدم آمریکا که سریع رفتم به سمت عمارت پدرم کا الان عمارت منه وسایل هامو گذاشتم رفتم دوش گرفتم که در اومدم از حموم رفتم سمت گوشیم دیدم ۲۰ کال از طرف کوک ......
ویو کوک
ساعت ۱۰ بود رسیدم خونه رفتم اتاق دیدم ات نیست رفتم رو تخت بشینم که دیدم یه کاغذ رو میز کنار تخته بازش کردم(سیلام کوکی ژونم خوبی میدونم الان حتما داری فک میکنی کجا رفتم عشقم یکی از بزرگترین دشمنام رو پیدا کردم من الان امریکام شاید کارم یک سال یا ۳ ماه طول بکشه ازت میخوام باند منو کنترل کنی و اینکه بعدا ز خوندن نامه زنگ بزن اوکی فعلا )
بهد از دیدن اون نامه حدود ۲۰ بار بهش زنگ ردم جواب نداد تصمیم گرفتم یه بیلیط برا امریکا بگیرم و سریع وسایل هامو جمع کردم و به راه افتادم ...........الان بعد چند ساعت رسیدم امریکا
و به سمت عمارتم راه افتادم قبل اینکه بیام همه چیو به دستیارم سپردم این بهترین فرصت بود تا حواسم به ات باشه و ببینم دور از من باکس دیگه ای هست یانه بعد اینکه رسیدم عمارت وسایل هامو چیدم و دوش گرفتم در اومدم و دوبارا با ات کال گرفتم کههه
بعد از حموم که در اومدم دیدم کوک هنوز همون جور لخت رو تخته و درست به من زل زده بود که گفتم الان چرا چیزی نپوشیدی کوک
_ات بیا
+بزا لباس بپوشم خو
_نع بیا
+خوب بگو
(کوک ات رو دراز میکنه رو تخت و روش خیمه میزنه بعدش لباشو رو لبای ات میزاره و اسمات تا ۳ ساعت دیگه)
+کوک اهههه کوک تند تر تند اهههههه
_اوک بیب
+اههههههههع
)هر دوشون دیگه ولو شدن )
+کوک بریم حموم درد دارم
_بش واستا که بغلش میکنه وبا خودش میبره حموم که بعد ۳۰ مین در میان و ات مثل پنگوئن راه میرفت و کوک پاره شده بود از خنده
رفتن پایین و بعد صبحانه ات حاضر شد ورفت شرکت و کوک هم همینطور تا ساعت ۹ از اونجایی که ات مافیاست براش یه کاری خارج از کره پیش اومد و فوری بود
به خاطر همین سریع رفت خونه وسایل هاشو جمع کرد گذاشت تو چمدون چون امکان داشت ۱ سال یا حداقل۳ ماه طول بکشه
و برای کوک نامه نوشتم و سریع از عمارت خارج شدم با سرعت تمام به سمت هواپیمای شخصیم
راه افتادم بعد از چند ساعت رسیدم آمریکا که سریع رفتم به سمت عمارت پدرم کا الان عمارت منه وسایل هامو گذاشتم رفتم دوش گرفتم که در اومدم از حموم رفتم سمت گوشیم دیدم ۲۰ کال از طرف کوک ......
ویو کوک
ساعت ۱۰ بود رسیدم خونه رفتم اتاق دیدم ات نیست رفتم رو تخت بشینم که دیدم یه کاغذ رو میز کنار تخته بازش کردم(سیلام کوکی ژونم خوبی میدونم الان حتما داری فک میکنی کجا رفتم عشقم یکی از بزرگترین دشمنام رو پیدا کردم من الان امریکام شاید کارم یک سال یا ۳ ماه طول بکشه ازت میخوام باند منو کنترل کنی و اینکه بعدا ز خوندن نامه زنگ بزن اوکی فعلا )
بهد از دیدن اون نامه حدود ۲۰ بار بهش زنگ ردم جواب نداد تصمیم گرفتم یه بیلیط برا امریکا بگیرم و سریع وسایل هامو جمع کردم و به راه افتادم ...........الان بعد چند ساعت رسیدم امریکا
و به سمت عمارتم راه افتادم قبل اینکه بیام همه چیو به دستیارم سپردم این بهترین فرصت بود تا حواسم به ات باشه و ببینم دور از من باکس دیگه ای هست یانه بعد اینکه رسیدم عمارت وسایل هامو چیدم و دوش گرفتم در اومدم و دوبارا با ات کال گرفتم کههه
۴.۵k
۱۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.