ʚFOR YOUɞ
ʚFOR YOUɞ
ʚPART_⁶ɞ
پ/ج: ما بریم دیگه
ب/ات: باشه
جیمین: فردا دوباره دیر نکنی جا بمونی از اتوبوس
ات: من کی جا موندم
جیمین: امروز
ب/ات: اتتتت مگه نگفتی زود رسیدم
جیمین: تازه استاد....
ات: برو تو دیگه... خدافظ عمو جان
ب/ج: خدافظ دخترم
بعد از رفتن جیمین اینا با جوجه و آب پاشا رفتم بالا چرا ده تا گرفت ولش رفتم و لباس هامو و چمدونم و جمع کردم
مایو هم برداشتم شاید رفتیم تو آبش(نمی دونم میشه رفت یا نه ولی خب)
بعدش رفتم حموم
داخل هموم
(آهنگ میخونه)
3ساعت بعد
از حموم اومدم ساعت 2:30 بود لباس پوشیدم و رفتم رو تخت و دراز کشیدم ساعت تنظیم کردم و خوابیدم
صبح ساعت 3:30
ات: ساکت باششششش.... ولم کن(جیغغغغغ)
با بد بختی بلند شدم و رفتم لباس دیگه ای پوشیدم چون مدیر گفت احتیاج نیست با لباس مدرسه بریم پس منم یه تیپ اسپرت زدم (اسلاید بعد) و موهامو بالا بستم دو تارم انداختم یکم آرایش کردم چمدونم و بردم با بدبختی تا پایین و بعدش جین منو برد مثل اینکه زود اومدم ساعت 3:50 دقیقه بود جیمینم اومد
جیمین: سلام
ات: سلام
جیمین:خوبی
ات: خوابم میاد
جیمین: بنظرت سرد نیست
ات: یکم
جیمین: چرا چیز گرم نپوشیدی
ات: چمیدونم تو که میدونی یه روز هوا آفتابیه یه روز بارانی
جیمین: باشه غر نزن
بیا بشینیم روی این نیمکته مثل اینکه زوده
ات: آره
نشستیم ومن گرسنم بود
ات: گرسنمه
جیمین: منم
ات: هعییی
جیمین: وایسا الان میام
ات کجا
جیمین ویو
صبح بلند شدمو سری رفتم مدرسه رفتم اتم بود نشستیم رو نیمکت که گفت گشنشه منم گشنم بود یه دکه باز بود پس گفتم وایسا الان میام رفتم یه دو تا کیک شکلاتی با دو شیر کاکائو خریدم و اومدم
جیمین: بیا
ات: وای چیز شکلاتی
جیمین: آره بیا گرسنته
ات: مرسی
نشستیم خوردیم که جونگکوک و یونا اومدن
جونگکوک: سلام
یونا: سلام
ات و جیمین: سلام
جونگکوک: خوابم میاد
ات: منممممم
یونا و جیمین: تنبلا
جونگکوک و ات: کجا تنبلیم ایششش
همه شون زدن زیر خنده
که....
ʚPART_⁶ɞ
پ/ج: ما بریم دیگه
ب/ات: باشه
جیمین: فردا دوباره دیر نکنی جا بمونی از اتوبوس
ات: من کی جا موندم
جیمین: امروز
ب/ات: اتتتت مگه نگفتی زود رسیدم
جیمین: تازه استاد....
ات: برو تو دیگه... خدافظ عمو جان
ب/ج: خدافظ دخترم
بعد از رفتن جیمین اینا با جوجه و آب پاشا رفتم بالا چرا ده تا گرفت ولش رفتم و لباس هامو و چمدونم و جمع کردم
مایو هم برداشتم شاید رفتیم تو آبش(نمی دونم میشه رفت یا نه ولی خب)
بعدش رفتم حموم
داخل هموم
(آهنگ میخونه)
3ساعت بعد
از حموم اومدم ساعت 2:30 بود لباس پوشیدم و رفتم رو تخت و دراز کشیدم ساعت تنظیم کردم و خوابیدم
صبح ساعت 3:30
ات: ساکت باششششش.... ولم کن(جیغغغغغ)
با بد بختی بلند شدم و رفتم لباس دیگه ای پوشیدم چون مدیر گفت احتیاج نیست با لباس مدرسه بریم پس منم یه تیپ اسپرت زدم (اسلاید بعد) و موهامو بالا بستم دو تارم انداختم یکم آرایش کردم چمدونم و بردم با بدبختی تا پایین و بعدش جین منو برد مثل اینکه زود اومدم ساعت 3:50 دقیقه بود جیمینم اومد
جیمین: سلام
ات: سلام
جیمین:خوبی
ات: خوابم میاد
جیمین: بنظرت سرد نیست
ات: یکم
جیمین: چرا چیز گرم نپوشیدی
ات: چمیدونم تو که میدونی یه روز هوا آفتابیه یه روز بارانی
جیمین: باشه غر نزن
بیا بشینیم روی این نیمکته مثل اینکه زوده
ات: آره
نشستیم ومن گرسنم بود
ات: گرسنمه
جیمین: منم
ات: هعییی
جیمین: وایسا الان میام
ات کجا
جیمین ویو
صبح بلند شدمو سری رفتم مدرسه رفتم اتم بود نشستیم رو نیمکت که گفت گشنشه منم گشنم بود یه دکه باز بود پس گفتم وایسا الان میام رفتم یه دو تا کیک شکلاتی با دو شیر کاکائو خریدم و اومدم
جیمین: بیا
ات: وای چیز شکلاتی
جیمین: آره بیا گرسنته
ات: مرسی
نشستیم خوردیم که جونگکوک و یونا اومدن
جونگکوک: سلام
یونا: سلام
ات و جیمین: سلام
جونگکوک: خوابم میاد
ات: منممممم
یونا و جیمین: تنبلا
جونگکوک و ات: کجا تنبلیم ایششش
همه شون زدن زیر خنده
که....
۸.۴k
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.