سناریو بانگو
از زبان ماکو:
اژانس کارگاهی چون فکر میکرد به انجمن ملحق شدم و خیانت کردم منو از اژانس بیرون کرد و تو زاغه ها ولم کرد و بعد اکوتاگاوا پیدام کرد و بردم توی مافیا ، اینا تمام دلایلی هستن که من الان اینجام و با اکوتاگاوا جلوی موری سان وایسادم. اکوتاگاوا جلو رفت و گفت:«رئیس، دختره رو اوردم. » موری سان لبخندی شیطانی زد و گفت :«ماکو سان؟ ما میخوایم که تو عضو مافیای بندر بشی. » با عصبانیت گفتم:«هیچ علاقه ای به همکاری با شما ندارم. »موری سان گفت:«از اونجایی که تو از اژانس کاراگاهی دزدیده و به مافیا اورده شدی دو تا راه بیشتر نداری، یا عضو مافیا میشی و اموزش میبینی، و یا حرف منو رد میکنی و... کشته میشی. به نظرت حق انتخاب داری؟ »دستم را مشت کردم و یا عصبانیت گفتم:«
ادامش اگه 15 تا لایک خورد پارت بعد میذارم 😁
اژانس کارگاهی چون فکر میکرد به انجمن ملحق شدم و خیانت کردم منو از اژانس بیرون کرد و تو زاغه ها ولم کرد و بعد اکوتاگاوا پیدام کرد و بردم توی مافیا ، اینا تمام دلایلی هستن که من الان اینجام و با اکوتاگاوا جلوی موری سان وایسادم. اکوتاگاوا جلو رفت و گفت:«رئیس، دختره رو اوردم. » موری سان لبخندی شیطانی زد و گفت :«ماکو سان؟ ما میخوایم که تو عضو مافیای بندر بشی. » با عصبانیت گفتم:«هیچ علاقه ای به همکاری با شما ندارم. »موری سان گفت:«از اونجایی که تو از اژانس کاراگاهی دزدیده و به مافیا اورده شدی دو تا راه بیشتر نداری، یا عضو مافیا میشی و اموزش میبینی، و یا حرف منو رد میکنی و... کشته میشی. به نظرت حق انتخاب داری؟ »دستم را مشت کردم و یا عصبانیت گفتم:«
ادامش اگه 15 تا لایک خورد پارت بعد میذارم 😁
۱.۳k
۱۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.