صدایت را که میشنوم ....
صدایت را که میشنوم ....
دلم ارام میگیرد ....
نفس در سینه تنگ میشود ....
صدایت را که میشنوم...
خاطره های روزهای شیرینم دوباره تکرار میشود ...
صدایت همچون قهوه تلخی ...
همچون برگهای پاییزی و
سوز باد زمستان میماند ....
کاش میشد...
صدا را بغل کرد ...
بوسید و ستایش کرد ....
صدایت را که میشنوم ...
پاهایم سست و..
قلبم به تپش می افتد و ...
دنیا زیبا میشود ...
صدایت را که تنها من نه
قلمم که میشنود...
مینویسد عاشقانه ترین شاعرانه ها را...
صدایت همچون کیمیاییست
که ارزشش را جز کیمیا گران عشق نفهمند
صدایت را دوست دارم...
صدا کن مرا
.
دلم ارام میگیرد ....
نفس در سینه تنگ میشود ....
صدایت را که میشنوم...
خاطره های روزهای شیرینم دوباره تکرار میشود ...
صدایت همچون قهوه تلخی ...
همچون برگهای پاییزی و
سوز باد زمستان میماند ....
کاش میشد...
صدا را بغل کرد ...
بوسید و ستایش کرد ....
صدایت را که میشنوم ...
پاهایم سست و..
قلبم به تپش می افتد و ...
دنیا زیبا میشود ...
صدایت را که تنها من نه
قلمم که میشنود...
مینویسد عاشقانه ترین شاعرانه ها را...
صدایت همچون کیمیاییست
که ارزشش را جز کیمیا گران عشق نفهمند
صدایت را دوست دارم...
صدا کن مرا
.
۷.۳k
۲۵ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.